دسته بندی مقالات
لیست مقالات
این نوشتار به بررسی آسیب پذیری خواص با روی آورد روش شناختی می پردازد تا از این طریق، زمینه ها و علل دنباگرایی خواص، که سرآغاز آسیب پذیری آنهاست، تحلیل گردد. ابتدا با تفکیک دو مقام سازندگی و ویرانگری در مبانی فردگرایانه (مبتنی بر اصالت فرد) بر نظریه خواص و نقش آن ها در انحطاط و انحراف جوامع دینی تاکید شده و آنگاه ابعاد آسیب پذیری خواص مورد اشاره قرار گرفته است. طبقه بندی منطقی زمینه های آسیب پذیری خواص و بازگرداندن آن ها به دو آفت عمده معرفتی و رفتاری، غفلت و دنیازدگی را به منزله ریشه آسیب پذیری خواص طرح می کند. این دو ریشه علی رغم تمایز اعتباری در همه ی ابعاد، همبستگی متقابل دارند. روش جستار، شیوه ایی روانشناختی است تا جامعه شناختی و منابع عمده ی جستار، متون دینی، آیات و روایات و بررسی های موردی است.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
"تولد سازمان«مدیریت و برنامهریزی کشور»میتواند در رفع یا ایجاد این رخنهها در دستیابی به نظام مدیریت حرفهای در کشور از مؤثر باشد. مدیریت حرفهای مبتنی بر شایسته سالاری محتاج برنامهای چند جانبه است: 1-پژوهش علمی کاربردی در جهت نیل به دانش بومی شده مدیریت بدون مطالعات بین فرهنگی و روی آورد میان رشتهای به چنین پژوهشی نمیتوان دست یافت. 3-نقد روشمند وضعیت فعلی مدیریت در ایران گامی مؤثر در وصول به شایسته سالاری است. اما کارآ و اثر بخش محتاج روشهای دقیق و بسترسازی فرهنگی لازم است و ان در برنامهء جامع حسابرسی مدیریت و ارزیابی مدیران قابل وصول است. سازمانها و مراکزی که تا کنون با دغدغه شایسته سالاری و وصول به مدیریت حرفهای تجارب مفیدی در پژوهشهای علمی کرابردی یادشده،آموزش مستمر مدیران،ارزیابی و حسابرسی نقد روشمند تصمیمهای راهبردی مدیران و مواجههء روشمند و علمی با انتصابات دارند برای سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور منبع قابل استفادهای است."خلاصه مقاله
بسندگی به مهندسی وضعیت فعلی و عدم پرداختن به طراحی آینده علتی بتر ز پندار کمال نیست اندر جان تو ای ذودلال1 و این دو از آثار فقدان احساس نیاز به توسعه و تکامل است. آنچه هیئت تحریریه ماهنامه را بر آن داشت تا نسبت به چاپ اطلاعات،آمار و شاخصهای 500 شرکت برتر جهان در 46 صنعت و فعالیت در سال 1999 را تقدیم شما کند،شناخت اجمالی بیش از سیصد هزار مدیر ایرانی از وضعیت رتبه،درآمد،سود،دارئیها،فروش و تعداد کارکنان پانصد شرکت جهان است. 7-بالاترین سود متعلق به کدامین شرکتها و صنایع است؟ 8-بیشترین افزایش در سود و نیز بیشترین فروش متعلق به کدامین شرکتها و صنایع است؟ 9-بیشترین سود از فروش،بیشترین سود از دارائیها و بیشترین مالکین شرکتها و صنایع کدامند؟ 10-چرا بانکها و موسسات مالی و اعتباری بیشترین تعداد و بالاترین فروش و سود را داشتهاند؟ مطالعهء گزارشی از شرکتهای برتر جهان شما را قادر خواهد ساخت: 11-شرکتهای مهم بزرگ و رقیب همدیگر در جهان را در چهل و پنج صنعت را مشاهده خواهید کرد."خلاصه مقاله
موانع الگوپذیری @ضرورت و فواید الگوپذیری در مباحث مربوط به فرهنگ سازمانی به ویژه در دو بعد بهرهوری و تعالی اخلاقی مورد تردید کسی نیست و امروزه در وضعیت پیچیدهای که صنعت و اقتصاد دهکده جهانی به ارمغان آورده است،نقش مؤثر الگو در حل معضلات و طراحی آینده بیش از پیش خود را نشان میدهد. نادانی نه تنها مانع الگوپذیری است بلکه در مواردی فرد را به تخاصم و دشمنی بیدلیل با الگوها برمیانگیزاند. در چه زمینههایی باید از اسوهها،الگوپذیری کنیم؟در روشها با مبانی و اصول؟و یا در جهتگیریهای بنیادی یا در همه رفتارهای جوانحی و جوارحی؟(خلق و خوی یا معاشرت اجتماعی)آیا میتوان بر حسب آنچه گفت الگوها را به دو گروه الگوهای عام و الگوی خاص تقسیم کرد؟ این مانع نزد نوآموزان و کسانی که در گام نخستین مسئولیتهای فردی اجتماعی هستند رواج بیشتری دارد.خلاصه مقاله
بنانهادن نظام مشارکت بر فرهنگ سازمانی مبتنی بر خود باختگی نقش بر آب است:آنچه مشارکت را معنا میبخشد و تحقق آن را استوار میسازد وجود انسانهای برخوردار ازشأن و هویت انسانی است و این امر مرهون برنامۀ کارآ برای پیشگیری و درمان خود باختگی است و این مهم از نظام اخلاق حرفهای بر میآید. محروم شدهاند و چنین فرآیندی برای جذب نیروی انسانی از طرفی اصل عدالت اجتماعی را که از مهمترین اصول اخلاق حرفه است خدشهدار کرده است و از طرف دیگر توقعات افراد جذب شده را از خود و دیگران به نحو کاذب ترسیم میکند. آنان از شیوۀ ورود به شرکت،فرآیند ارتقاء خود را نیز میآموزند و به این ترتیب دو عنصر ضد مشارکت در سازمان متولد میگردد هزینههای آموزش و رشد نیروی انسانی مانند ساختن بنا در زمین دیگران هدر رود:و بیعدالتی سبب میشود زمینههای مشارکت از بین رود.خلاصه مقاله
نور عقل،سوز عشق اعتدال شرط لازم تعالی معنوی و توسعه اقتصادی و مبرمترین نیاز انسان معاصر در ساحتهای مختلف وجودی،روانی و اجتماعی است. خشم و شهوت را مرد را احول کند ز استقامت روح را مبدل کند اعتدال در ساحت وجودی به صورت مسئله پرنزاع عقل و عشق ریشه باستانی در ادبیات و فرهنگ ما دارد. عشق نیرو عقل بینائی دهد جان ز سستی و ز تاریکی رهد نور عقل و سوز عشق بیریا میرسانندت به کاخ کبریا امروزه مسئله عشق و عقل به صورت پیچیده در قالب تصمیمگیریهای مدیریتی خود را نشان میدهد بهگونهای که فقدان اعتدال،غالب تصمیمهای مدیران را یکبعدی کرده و آثار مخربی را نمایان میسازد. آنچه اقتدار ملی را تهدید میکند فقدان اعتدال در فرهنگ اجتماعی است که توان ملی را در افراطها و تفریطها از بین میبرد.خلاصه مقاله
در تحلیل اخلاقی مساله تخصص یا تعهد به گونهای دیگر حل میشود. زیرا پذیرش مسئولیت در یک نظام مدیریتی بدون برخورداری کامل از تخصص هر چند در حداقل مورد نیاز،خلاف اخلاق است. مدیری که بدون احراز شرایط تخصصی مدیریتی را میپذیرد در واقع فرد اخلاقی نیست و اخلاقی نبودن با تعهد ناسازگار است پس تعهد منهای تخصص در واقع تعهد منهای تعهد است. اما هنوز دو نکتهء عمده وجود دارد:یک-مراد از تخصص در این بحث بیش از آنکه دانش kolwledge باشد،دانایی wisdom است. نکته دوم این است که ملاک برخورداری از تخصص کافی چیست؟فرض کنید:آقای بهرامی فرد اخلاقی است و مدیریت عامل یک بنگاه برای وی پیشنهاد شده است،او چگونه میتواند-به ویژه با توجه به دانایی-توانایی نخصصی خود را ارزیابی کند؟ممکن است گفته شود هر کسی به خود آگاهتر است. به گونهای که حتی فرد اخلاقی که دغدغه برخورداری از تخصص لازم را دارا است در عمل مسئولیتی را به دوش بگیرد که صلاحیت حرفهای آن مسئولیت را ندارد.خلاصه مقاله
حاصل این گمنامی،رخنهء عظیم بین نیازهای اخلاقی بنگاهها و مدیریت اجرایی کشور به طور کلی و توان علمی دانشگاهها و مراکز پژوهشی است. یکی از گامهای اساسی در اخلاق حرفهای تأمل در اقدامهای اخلاقی بنگاهها است. ثانیا اگر چه اقدامهای اخلاقی به دلیل فقدان منشور نظاممند اخلاقی در بنگاه ممکن است سلیقهای و غیر علمی باشد اکا تأمل در این اقدامها،مطالعهء آثار،لوازم و نتایج آنها و همچنین سنجش میزان خطا در آنها میتواند در پوشاندن رخنهء عظیم در وضعیت اخلاق حرفهای مؤثر باشد. به عنوان مثال،تعهد اخلاقی سازمان نسبت به اعضا اقتضا میکند که نسبت به حمایت اجتماعی آنها احساس وظیفه کند:حمایت اجتماعی اعضاء از وظایف عمده بنگاه است اما آن را چگونه میتوان به طور اخلاقی عمل کرد؟دو اصل عمدهء عدالت و احترام اصیل و ذاتی به انسان شاخصهایی هستند که بنگاه بر مبنای آنهال میتواند تعهدات اخلاقی خود را عملی سازد.خلاصه مقاله
درس اخلاق حرفهای به معنای نوین کلمه تنها در رشتهء پزشکی مورد توجه واقع شده است و آن هم غالبا توسط دانشمندان اخلاق نا آشنا به حرفهء پزشکی و یا پزشکان متخلق پیش کسوت اما کم آشنا به مبانی و اصول علم اخلاق ارائه میگردد و همین فقر علمی را سبب میشود. اگر مدیران در حرفهء خویش چشم مشکل بین در حوزهء اخلاق داشته باشند و برای فهم و حل آنها دست نیاز به مراکز پژوهشی برآورند،به تبع آن نیاز،تلاش علمی به جریان میافتد و پژوهشهای اثر بخش در اخلاق حرفهای از ثمر میدهد. نگارنده این سطور به عنوان معلمی که اخلاق حرفهای از مهمترین محورها در برنامهء آموزشی او است ضمن تقدیر از نویسندهء متخلق کتاب که نخستین گام را در اخلاق حرفهای وکالت برداشته است برای تکمیل اثر پیشنهاد مواردی را تقدم میکند: 1. دیدن برخی از معضلات اخلاقی حرفهء وکالت و طرح و تحلیل آنها،اگرچه تمام آنچه باید نوشت،نیست اما به منزله گام نخست اهمیت فراوان دارد.
در میان این صلاحیتها،ویژگی بازارگرایی بیش از بقیه و با صراحت بیشتری بر این
نیاز فرهنگی سازمان تأکید میکند که:فرهنگ سازمان باید سمت و سوی بازار را به سوی
مشتریان و دنیا حفظ کند. (به تصویر صفحه مراجعه شود) مسئولیت هویتستان وای آن مرغی
که ناروئیده پر بر پرد بر اوج،افتد در خطر دکتر احمد فرامرز قراملکی در فواید
شایسته سالاری،سخن فراوان رفته است. فردی که بدون شایستگی کافی مسئولیتی را
میپذیرد، چون مرغی است که ناروئیده پر به اوج انداخته میشود و هر چه بالاتر
رود،سختتر میافتد. وای آن مرغی که ناروئیده پر برپرد بر اوج،افتد در خطر
مثنوی(6/4074) مخربترین اثر پذیرش مسئولیت بدون احراز شایستگی کافی،تصور وارونه از
خود داشتن است. کسی که با خود صمیمی و شفاف نیست،چگونه میتواند با دیگران شفاف
باشد و از آنان توقع صمیمت و نفوذپذیری داشته باشد؟با حضور من کاذب،تشویش، تعارض و
بحران شخصیتی ایجاد میشود و تشویش درونی به بیرون(خانواده،بنگاه،جامعه)افکنده
میگردد.
لینک سایت مجله
مدیران غالبا از فهرست کردن معضلان اخلاقی بنگاه خود عاجزند. علی رغم تصور اولیه
مبتنی بر اینکه مسایل اخلاقی در کسب و کار روشن و بی نیاز از ژرف نگری است اما وقتی
خواسته می شود که فهرست نسبتا کامل از مشکلات و مسایل اخلاقی حوزه مدیریتی فرد تهیه
شود، به یک یا دو مورد کلی و مبهم بسنده می شود و یا آرمان ها و اصول اخلاقی به
جاری مسایل اخلاقی می نشیند و به جای سخن از واقعیات تلخ از آرمان های رویایی سخن
می رود.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
در کلاس درس«اخلاق»آن چنان منزلت مییابد که پرتو درخشان و نسیم دلنواز خود را به منطق و معرفت نیز میگستراند و خود قاعدهء بازی در عرصه تفکر میگردد. افرادی که در کلاس درس به اخلاق و منطق اقتداء میکردند اینک آن را زنجیز وبندی میدانند که جز عقبماندگی در رقابت اثری ندارد و باید بر زمین افتد و گاهی پای بر آن نهاده شود تا آسودهتر عمل گردد. آیا میدانیم که جامعهای که اخلاق و منطق را بیمقدار کند چه بلایی را برای خود خریده است؟آیا نمیدانیم که این جهان کوه است و فعل ماندنی؟چرا آنچه در درس اخلاق به زبان میآوریم و در میدان عمل از عظمت و صلابت آن میلرزیم؟ چرا «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره» در صحنه رقابتهای بیحاصل مورد اعراض جاهلانه قرار میگیرد؟آیا زمان آن فرا نرسیده است که در این مهم تاملی جدی بمائیم؟خلاصه مقاله
منابع مالی، انسانی و طبیعی نعمت حق و امانت الهی هستند اگر در بنگاه نسبت به کار بردن آنها بی مبالاتی کنیم و هر امری را در موضع مناسب خویش به کار نگیریم، مرتکب ظلمی شده ایم که گناه کبیر و تجاوز به حقوق مردم است. دغدغه عدالت ورزی در کسب و کار از اصول اخلاقی مهم و حرفه مبنای مستحکم بهره وری و شایسته سالاری در بنگاه ها است.خلاصه مقاله
منابع مالی، انسانی و طبیعی نعمت حق و امانت الهی هستند اگر در بنگاه نسبت به کار بردن آنها بی مبالاتی کنیم و هر امری را در موضع مناسب خویش به کار نگیریم، مرتکب ظلمی شده ایم که گناه کبیر و تجاوز به حقوق مردم است. دغدغه عدالت ورزی در کسب و کار از اصول اخلاقی مهم و حرفه مبنای مستحکم بهره وری و شایسته سالاری در بنگاه ها است.خلاصه مقاله
تهدید یا فرصت بودن پدیدهی جهانی شدن،مرهون برنامههای جهانی است و تلاش برای دستیابی به اخلاق جهانی،نمونهای از آن برنامهها است.هانس کونگ و سوید لر،در ارائهی اخلاق جهانی،از موضع دینی،بیانیههای جهانی ارائه کردهاند. این بیانیهها در هرم اخلاقی،از قاعدهی مبنایی،و نه ملاک نهایی،آغاز و آنگاه به اصول پایه و میانی میانجامند.کارآیی و اثر بخشی،سازگاری درونی،تطبیق بر ادیان و انطباقپذیری با فرهنگها و قومیتها مباحث اصلی است که در بررسی این بیانیهها به میان میآیند.اخلاق جهانی در گرو نظریههای طبیعتگرایانه،اخلاق و حسن و قبح ذاتی نیست،اما محتاج نظریهای است تا اجماع را تأمین کند و آن مطلقانگاری حداقلی است که بر اساس ملاک نهایی اخلاق-امر نامشروط- قابل حصول است.خلاصه مقاله
کارمندان این مدیر چه وضعیتی دارند؟ آیا چیزی جز حیرت،سرگشتگی و بیاعتمادی در انتظار محیط داخلی سازمان است؟ امروزه بنگاهها و سازمانهای ما بیشترین صدمه را از فقدان این عنصر مهم پذیرفتهاند:از دست دادن اعتماد عمومی صرفا به دلیل فقدان قابلیت پیشبینی برای محیط. چگونه میتوان قابلیت پیشبینی را افزایش داد؟پیشبینیپذیری با چه عوامل و موانعی پیوستگی دارد؟در پاسخ به این سئوال دو نکته را باید مورد توجه قرار داد:نکته اول،پیچیدگی مسأله در مقیاس بنگاه و سازمان است. در حالی که مفهوم قابلیت پیشبینی آن است که بنگاه به دلیل برخورداری از ویژگی و خصلت معینی به گونهای است که دیگران در محیط درونی و بیرونی میتوانند حرکت و اقدامهای آن را پیشبینی کنند تا نحوه ارتباط خود را با آن معین نمایند. پیشبینیپذیری را چنین میتوان تعریف کرد: خصلتی در سازمان که محیط را بر پیشبینی عملکرد آن در خصوص استیفای کلیه حقوق خود(محیط)توانا میسازد.
مسؤولیت پذیری سازمان، در قبال حقوق دیگران، سبب افزایش نرخ پیشبینیپذیری سازمان
میگردد و آن اعتماد آفرینی راسخ، راستین و پایدار را سبب میشود و اعتماد آفرینی
روابط محیط با سازمان را تسهیل و تصحیح میکند و رابطهی آسان و درست محیط با
سازمان رمز و راز موفقیت سازمان است. روش افزایش مسؤولیت پذیری سازمان، ابتدا،
ایجاد تحول در نگرش مدیران است که آنها را معطوف به مسؤولیت سازمان نماید، مسؤولیتی
که با هیچ عذری قابل چشم پوشیدن نیست. در گام بعد با تدوین مرام نامهی چند وجهی
اخلاق، بالاترین مرجع ممیزی اخلاقی سازمان را به وجود آورند تا در پرتو آن بتوانند
به ممیزی اخلاقی مصوبات و ارزیابی عملکرد اخلاقی سالیانهی سازمان بپردازند. تشخیص
درست و حل اثربخش مسایل اخلاقی سازمان، ترویج اخلاق در فرهنگ سازمانی نیز از دیگر
مراحل فرایند افزایش نرخ مسؤولیت پذیری سازمان است.
لینک سایت مجله
پرستوی پژوهش را دو بال است: روش و اخلاق. اخلاق پژوهش آهوی رفتار ارتباطی در فرایند تحقیق است که به رعایت حقوق افراد مبتنی است. اخلاق پژوهش دو رویآورد فردگرایانه و سازماننگر دارد. در رویآورد نخست بر مسئولیتهای پژوهشگر به عنوان شخصیت حقیقی تأکید میشود و در رویآورد دوم بر مسؤلیتهای اخلاقی مؤسسههای پژوهشی تأکید میگردد. مسائل اخلاقی در تعارض فرایند پژوهش با حقوق افراد مرتبط بروز میکنند و خاستگاه آن عبارت است از: ماهیت مساله پژوهش، مکان، روش و شرکت کنندگان.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
این بیانیه بین ادیانی حاصل دو سال رایزنی بیش از دویست دانشمند و متأله ـــ به عنوان نمایندگان جوامع ادیانی جهان ـــ است. بیانیه دوم تا چهارم سپتامبر 1993 در گردهمایی رهبران دینی و روحانی ـــ به عنوان بخشی از اجلاسیه 1993 پارلمان ادیان جهان در شیکاگو ـــ مورد بحث قرار گرفت. این بیانیه را رهبران مشهور ادیان بزرگ جهان شخصا امضا و آن را نشانگر نخستین تلاش و آغازی برای جهانی تلقی کردند که سخت به وفاق اخلاقی محتاج است. شورای پارلمان ادیان جهان و کسانی که این متن را حمایت می کنند، آن را به عنوان نخستین آموزه از قواعد زندگی مقبول ادیان به جهان عرضه می کنند. ما هرگونه حمایت از جانب زنان و مردان جهان را به گرمی می پذیریم.
تعارض اخلاقی از عمدهترین موانع مسؤولیتپذیری سازمان است که میزان
پیشبینیپذیری و به تبع آن اندازهای اعتمادآفرینی سازمان را کاهش میدهد.تعارض
اخلاقی در واقع،بلا تکلیفی سازمان در مواجهه با وضعیتی است که سازمان جز دو طریق
نمییابد و انتخاب هر دو مستلزم عملکرد غیر اخلاقی است.راه حل سنتی تعارضات
اخلاقی،گزینش طریق بد برای رهایی از راه بدتر یا دفع افسد با فاسد است.این راه حل
فاقد کارآیی در حل تعارضات در اخلاق حرفهای است و کاربرد نابهجای آن منشأ ترویج
اخلاقگریزی در فرهنگ سازمانی است.جستجو از راههای سوم،حل خلاق تعارضهای اخلاقی
است که به مدیر یاری میکند تا از بنبست موهوم«یا»فراتر رود و از انجام بد و بدتر
بپرهیزد.
لینک سایت مجله
به طور کلی، هیچ گستره ای از اندیشه، از دام تحویلی نگری مصون نمانده است. مطالعات دین نیز از این امر مستثنی نیست. این مقاله می کوشد این معضل را در حوزه تعریف دین بررسی نماید. برای تبیین و توضیح این مطلب، تعاریف دین شناسان و اندیشمندانی مورد بررسی قرار می گیرد که در چارچوب مکتب های گوناگونی اندیشیده اند. رودلف اتو که از طریق تحلیل شهودی، پدیدارشناختی و روان شناختی تجارب دین، امر مقدس را تعریف می کند در جنبه های ناعقلانی تجارب عرفانی دچار افراط می شود و نمی تواند تعریفی فراگیر و شایسته پیچیدگی های دین ارایه دهد. الیاده مفهوم امر قدسی را بسط می دهد و امر قدسی را مقابل امر دنیوی قرار می دهد، اما او نیز نمی تواند تعریفی منسجم و همگون ارایه دهد. جان هیک به این نتیجه می رسد که یافتن تعریف مشترک، که همه ادیان را دربرگیرد، ممکن نیست و بنابراین به جای دین واحد، از ادیان سخن می گوید و ویژگی های شایع ادیان را برمی شمارد. ویتگنشتاین دین را نهادی نظام مند نمی داند و به جای دین، از عمل دینی سخن می گوید و دین را به عمل تحویل می دهد و خصایص عمل دینی را برمی شمارد. تعریف پل تیلیخ از دین، انعکاس دو معنا از آن است: دین در معنای عام، امری غایی و در معنای خاص، وجهی از روح بشر است. با فرادیدگاه می توان از تحویلی نگری تا حدی مصون ماند. این امر از طریق رهیافت میان رشته ای فراهم می شود. فرادیدگاه و رهیافت میان رشته ای ادعای کمال ندارند، اما می توانند به کامل شدن گام به گام تعاریف دین از طریق یک فرآیند سیستمیک و پویا کمک کنند.
لینک سایت مجله
بناء عقلاء دو گونه مسئله را فراروی اصولیان قرار داده است: مسائل سنتی و مسائل نوین. تنوع و تحول پذیری بناء عقلاء، همتاآفرینی، جهانی شدن، مفهوم سازی های تجددگرایانه و پساتجددگرایانه از عقل نمونه ای از چالشهای نوینند. بناء عقلاء حداقل به دو مفهوم عقل و اعتبار جماعت تحلیل می شود. اصولیان در تفسیر عقل به دو گفتمان مشهورانگاری منطق دانان متقدم و عقلی و ذاتی انگاری معتزلیان مسبوقند. نظریه دوم که تحسین و تقبیح را در زمرة گزاره های یقینی منطقی می داند از تبیین سر اخذ مفهوم جماعت در بناء عقلاء عاجز است. اعتبار جماعت در تفسیر حسن و قبح می تواند بر نظریه فطرت استاد مطهری و یا مفهوم روان شناختی میراث جمعی استوار باشد. توجه به نظریه وحدت در کثرت در تفسیر تجارب و اعتبارات بشر می تواند به وحدت در اعتبار حسن و قبح رهنمون شود. اعتبار جماعت در عصر جهانی شدن به منزلة بناء عقلاء در دهکدة جهانی اساس اخلاق جهانی قرار گرفته است. بر اساس چنین مفهوم سازی، چالشهای نوین در بناء عقلاء تحلیل روشنی می یابد.
لینک سایت مجله
ترویج اخلاق حرفه ای در دانشگاه بر مبانی مختلف استوار است.استقصا و تحلیل همه
مبادی در یک مقاله میسور نیست؛به همین دلیل با اخذ عنوان در چارچوب مهمله،اهم مبادی
تصوریه و مبادی تصدیقیه آن را مورد بحث قرار می دهیم.چیستی اخلاق،هویت اخلاق حرفه
ای،هویت سازمانی دانشگاه،هویت حرفه ای آموزش و پژوهش دانشگاهی،عناصر محیطی دانشگاه
و چیستی عهدنامه اخلاقی و منشور اخلاق سازمان از اهم مبادی تصوریه هستند و مبادی
تصدیقیه مورد بحث عبارتند از:اصل تقدم اخلاق در رفتار ارتباطی درون شخصی بر رفتار
برون شخصی،اصل تاثیر جهانی فساد در دانشگاه،اصل پرهیز از تحویلی نگری،اصل جامعیت
سند اخلاقی و اصل اسلامیت اخلاق دانشگاهی.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
واکنش هیجانی به نقد برخلاف تصور نویسنده محترم ناشی از این نیست که نقد بنا به تعریف عیبجویی و دارای بار عاطفی منفی است بلکه برخاسته از الگوی رفتار ارتباطی نقد و خرده و مورد نقد، نحوه ارایه نقد،موقعیت فردی و جمعی ارایه نقد و شرایط هیجانی فرد مورد نقد است. اگر کسی بدون دانش و تخصص به نقد و داوری بپردازد،بر اساس سخن مؤلف از اخلاق سرپیچی کرده است،اولا این امر به معنای قبیح بودن نقد غیرمتخصصانه است،ثانیا اگر چنین نقدی موجب خسارتی شد،آیا ناقد غیرمتخصص ضامن است؟آیا نهادی حقوقی میتواند از ناقد غیرمتخصص مسئولیت حقوقی یا کیفری (برحسب خسارت یا جرم ناشی از نقد غیرمتخصصانه)بطلبد؟ ثالثا اگر ناقدی فاقد دانش و تخصص نقدی کرد و شخص مورد نقد آن را پذیرفت و این پذیرش موجب خسارت شد آیا سادهلوحی و اعتماد به غیرمتخصص برای شخص مورد نقد مسئولیت اخلاقی نمیآورد؟ واقعیت آن است که به جای نقد متخصصانه بودن نقد،باید از مواجهه شایسته با نقد غیرمتخصصانه سخن گفت:توجه به متخصص بودن فاقد اهمیت فراوان در مواجهه با نقد دارد. چنین نقدی در واقع رفتار ارتباطی درون شخصی است که نویسنده به عنوان اصل دوم به آن ترغیب میکند بدون بیان اینکه خود انتقادی نیز میتواند اخلاقی و غیراخلاقی باشد. از اثری با موضوع اخلاق نقد انتظار میرود راهنمای عملیاتی در مواجهه با تعارضات اخلاقی در نقد ارایه دهد اگر نویسنده آن تأکید میکند که<<راقم این سطور به جای دگرگونی دربارهء نقد کوشیده است مسائل این حوزه را بشکافد و هریک را مورد بررسی قرارداده و ابهامات موجود را برطرف سازد
مصدوم کسی است که در اثر حادثهای طبیعی یا دستساز بشر آسیب جدی دیده باشد و
نیازمند کمک آنی و فوری باشد. از سویی یاری رساندن به مصدوم وظیفهای است که یا
به حکم قانون یا وجدان انسانی بر عهده ی دستگاه یا اشخاصی به خصوص گذارده شده
که اعم از پزشک، پرستار، امدادگر هلال احمر و تکنسین اورژانس و ... در این جا
نجاتگر نامیده میشوند. حال چنان چه مصدوم مجرم باشد یا مجرم انگاشته شود، آیا
صحیح است که در وظیفه ی نجاتگران خللی وارد شود یا از وظیفه ی خود استنکاف
نمایند؟ به عبارت دیگر، مجرمیت یا اتهام مجرمیت مصدومین، در وظیفه ی نجاتگران
مدخلیتی دارد یا خیر؟ در این مقاله به این گونه سوالات بر مبنای مبانی فلسفی و
دینی و حفظ کرامت نامشروط انسانی پاسخ داده شده و چنین نتیجهگیری شده است که:
امروزه عدم مدخلیت مجرمیت در عملکرد نجاتگران در تمام دنیا پذیرفته شده است،
اما گاهی برخی باورها و آموزههای غلط ممکن است بر خلاف آن منجر شود که نیازمند
اصلاح دیدگاه و تغییر نگرش است.
لینک سایت مجله
در این نوشتار به بحث درباره نسبت قانون و اخلاق، به عنوان یکی از مسائل اخلاق کاربردی، حصر توجه می شود. مرز بین قانون و اخلاق چیست؟ آیا این مرز تعیین دارد و یا به تبع برخی از متغیرها، قبض و بسط میابد؟ آیا می توان اخلاق را به قانون تحویل کرد؟ از نظر ظهور در زندگی بشری، قانون مقدم است یا اخلاق؟ آیا قانون و اخلاق در داد و ستد هستند؟ وجه حاجت هریک از آن ها به دیگری چیست؟ خلاف و وفاق این دوکدام است؟ پرداختن به هریک از این مسائل در گرو روشن بودن تعریف اخلاق و تعریف قانون است.
لینک سایت مجله
داوری علمی در فعالیت های پژوهشی و آموزشی نقش راهبردی دارد. برحسب گوناگونی
این فعالیت های، داوری علمی تنوع عرضی می یابد. داوری در تنوع طولی به داوری
درجه اول و درجه دوم تقسیم می شود. توجه به این تنوع طولی نقش مهمی در دغدغه
های اخلاقی داوران دارد. داوری علمی از طرفی با تولید علم در کشور و توسعه
دانشگاه ها (منافع ملی و سازمانی) و از طرف دیگر با حقوق اعضای هیئت علمی
ارتباط دارد. داوری علمی محتاج دوگونه ترازو است: داوری درست (مصاب به واقع) و
داوری اخلاقی (به دور از اجحاف به حقوق افراد و منافع ملی و سازمانی). در این
مقاله پس از تعریف داوری علمی و بیان گونه های آن به ارائه اصول عمده داوری
درست و نیز داوری اخلاقی می پردازیم. در هر دو مورد، مطالعه به شیوه تحلیلی ـ
منطقی انجام می شود.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
محمدبن زکریای رازی از فیلسوفان متقدم با تاثر از جالینوس، نظام اخلاقی سلامت محور ارایه می کند. طب انگاری اخلاق، بنیان این نظام است. تحلیل و نقد نظریه سلامت و انسان سالم نزد زکریای رازی در پرتو مقایسه آن با دیدگاه های رقیب مساله تحقیق حاضر است. رازی سلامت را به حاکمیت عقل سنجش گر بر خواسته ها، تصمیم ها و رفتارهای آدمی تعریف می کند و در موارد مختلف سه ملاک را به منزله نشانگر آن به کار می برد: حد وسط بین افراط و تفریط، حداقل کفایت و نیاز در برخورداری و سنجش بین لذت و رنج حاصل رفتار. وی شناخت عیوب نفس از طریق مراجعه به دیگران و ترغیب آنان به عیب جویی را گام نخست در حفظ سلامت می داند. وضعیت طبیعی انسان، سلامتی است و بیماری نفس به وسیله هوی بر آن عارض می شود. سلامت و بیماری حاصل چالش مستمر بین عقل (عملی) و هوی است. یکی از مبانی نظریه سلامت، تفسیر رازی از لذت است که آن را امر ثانوی و در رفع وضعیت رنج آور تعریف می کند. نظریه سلامت رازی از حیث تحویلی نگری (یک، تحویل سلامت انسان به سلامت نفس، تحویل سلامت نفس به سلامت روان شناختی در مفهوم روان شناسان سلب گرا)، فردگرایی افراطی و غفلت از مدخلیت زندگی اجتماعی در سلامت، حداقل گرایی در مولفه های سلامت روان، قابل نقد است.
بر اساس تعريفي که در اخلاق حرفه اي از اخلاق به عمل مي آيد، اخلاق رفتار ارتباطي راسخ و پايدار مبتني بر حقوق (rights) طرف ارتباط است و هم چنين اخلاق حرفه اي به معناي دانستن و عمل کردن به مسووليت هاي اخلاقي است که هر شخص حقيقي يا حقوقي نسبت به ديگران دارد. لذا، يکي از معيارهاي اخلاقي بودن دانشگاه را مي توان حقوق (rights) دانشجويان قرارداد و با برشمردن حقوق دانشجويان، مسووليت هاي اخلاقي دانشگاه نسبت به دانشجو را بر شمرد.
لینک سایت مجله
تلقّی مدیران و پژوهشگران از اخلاق نقش مهمی در ترویج علمی و توسعه ی معرفتی دانش اخلاق دارد. طبّ انگاری اخلاق آن را به مثابه ی برنامه ی تشخیص، پیشگیری و درمان رذایل اخلاقی به میان می آورد. تلقّّی در بعد عملی، اثربخشی اخلاق را در توسعه ی منابع انسانی و کاهش تنش ها و نابسامانی های رفتاری در سازمان همراه می آورد و در بعد نظری، سبب توسعه ی اخلاق کاربردی و نزدیکی این دانش به روان شناسی می شود. در این مقاله لوازم تلقّی طبّ انگارانه ی اخلاق را بررسی می کنیم. دو عامل در رواج این تلقّی موثّر بوده است: سازگاری آن با آموزه های اسلامی و رواج اخلاق پژوهی نزد طبیب فیلسوفان.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
خودشناسی از عناصر بنیادی هر نظام اخلاقی است. جهت گیری روان شناختی در نظام اخلاقی رازی و سلامت محور بودن آن، خودشناسی را در مفهوم «شناخت عیوب نفس» به کار برده است. شناخت عیوب نفس گام نخست در پیشگیری و درمان بیماری های دل است. رازی در این مقام، «خود نقدی» را توصیه نمی کند، بلکه رویت عیوب نفس در آینه دیگران را مورد بحث قرار می دهد. چنین رهیافتی محتاج بیان مهارت های نقدپذیری است. مقاله حاضر با تحلیل منابع رازی و مقایسه آن با میراث روایی به نقد و سنجش ره آورد وی در خودشناسی می پردازد.خلاصه مقاله
عجب بهمنزله یک رذیلت در رفتار ارتباطی درونشخصی در غالب آثار اخلاقی مورد بحث قرار میگیرد. رازی بر مبنای طبانگاری اخلاق و با رهیافت سلامتمحور به تحلیل این نفس میپردازد. غزالی با نظام اخلاق تلفیقی، عجب را بر مبنای دیدگاه کلامی خود تحلیل میکند. غزالی مفهومسازی دینی از عجب ارائه میکند. علاوه بر مفهومسازی عجب، تحلیل منشأ آن، شیوه پیشگیری و درمان و نیز روششناسی رازی و غزالی در مواجهه با عجب مسائل این مقاله است. رازی عجب را حاصل حب نفس و مداخله آن در پردازش اطلاعات عقل سنجشگر میداند که ارزیابی فرد را از رفتارش وهمآلود میسازد؛ ولی غزالی عجب را ناشی از جهل به انتساب نعمتها به خدا میداند. بر این اساس شیوه پیشگیری و درمان عجب در این دو دیدگاه اخلاقی متمایز میشود.
در این مقاله، به بیان معانی متمایز «تعارض اخلاقی» (moral conflict) و «دوراهه
ی اخلاقی» ((moral dilemma در دو سطح تشخیص و عمل به تکالیف اخلاقی توجه شده و
به برخی موارد کاربرد تعارض در روان شناسی (تعارض انگیزه ها و اهداف) و جامعه
شناسی (تعارض نقش ها و هنجار ها) اشاره شده است. هم چنین، مفاهیم و قیود به کار
رفته در دو راهه ی اخلاقی، به ویژه مفهوم «باید» و مفهوم «خلاف گریزناپذیر»
مورد تحلیل منطقی قرار گرفته است. اگر در تعریف تعارض اخلاقی، مفهوم «باید» به
«موجه بودن» و تکالیف به دلایل و ارزش های سنجش پذیر و قابل قیاس تحویل شوند،
بسیاری از تعارضات ظاهری قابل حل می شود و تنها در صورتی که ارزش های مندرج در
تکالیف را سنجش ناپذیر و غیرقابل قیاس بدانیم تخلف اخلاقی گریز ناپذیر خواهد
بود. در این تحقیق روشن می شود که چرا و چگونه حامیان امکان تحقق تعارض اخلاقی،
تحت تاثیر استدلال های منطق تکلیف و انتقاد های منکرین واقعی بودن آن، به منظور
تامین ویژگی های لازم برای یک تعارض واقعی، به ویژه قید خلاف گریز ناپذیر،
تعاریف متنوعی از تعارض اخلاقی ارائه نموده اند: تعریف طبیعی تعارض اخلاقی
نشانگر وضعیتی است که در آن عامل خود را در برابر دو تکلیف اخلاقی می بیند در
حالی که نمی تواند یکی را به خوبی دیگری انجام دهد؛ در تعریف فصلی، عامل مکلف
به انجام یکی از دو کار است. در تعریف دو وجهی (مرکب از باید ها و نباید ها)
عامل از جهتی باید کاری را انجام دهد و از جهت دیگر نباید همان کار را انجام
دهد و در تعریف ناظر به منع، عامل نباید مرتکب هیچ یک از دو کار شود در حالی که
گریزی از انجام یکی ندارد.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
مدیریت آموزش اخلاق در سازمان بر بهره وری آموزش تاکید دارد. بهره وری به دلیل ارتباط مفهومی با امانتداری در اخلاق حرفه ای، ارتباط دو سویه با آموزش اخلاق دارد. دانشمندان تعلیم و تربیت که در آموزش اخلاق مطالعه می کنند موثر بودن این آموزش را بررسی می کنند. در این مباحث غالبا دو مفهوم متمایز اما مرتبط کارایی و اثربخشی تفکیک نمی شود. در این مقاله براساس تفکیک این دو مولفه بهره وری، شرایط اثربخش بودن و کارایی برنامه آموزش اخلاق تحلیل می شود. در این مطالعه آموزش اخلاق در رهیافت سازمانی و آموزش بزرگسالان شاغل در حرفه ها طرح می شود. سلطه سازمان ها بر مشاغل ضرورت اخذ چنین رهیافتی را نشان می دهد. ملاک در تحلیل اثربخشی برنامه آموزشی ابعاد مختلف تغییر حاصل از آموزش اخلاق است و ملاک در تحلیل کارایی، مشارکت فعال یادگیرنده در فرایند تعاملی یاددهی و یادگیری است. یافته های این پژوهش می تواند سیاست گذاران و مدیران آموزش اخلاق در سازمان ها را نسبت به ارتقاء بهره وری آموزش اخلاق یاری دهد.
ابنمقفع، از حلقههای مهم انتقال اخلاق از دوره باستانی ایران و هند به دوره
اسلامی است. از وی یازده رساله کوتاه و بلند به جای مانده که ده رساله در حوزه
اخلاق پژوهی است. گرچه بیشتر آثار وی ترجمه از پهلوی به عربی است اما او یک
مترجم معمولی، حتی یک اخلاقنگارصرف نبود؛ بلکه ویژگیهای شخصی و شخصیتی،
حرفهای و موقعیت سیاسی او، شأن وی را به یک اخلاقپژوه، اگر نگوییم یک فیلسوف
سیاسی، ارتقا داد. اما حاشیهسازیها بر علیه او و آثارش، درک جایگاه وی و
اخلاقپژوهی او را به تأخیر انداخت. مکتب اخلاقی او خردبنیاد بود، بیآنکه نسبت
به وحی، خودبسنده باشد. منشأ فعل اخلاقی، نزد وی، کرامت ذاتی و عزت نفس و
بزرگمنشی است. او اخلاق را نامشروط میدانست. در آثار وی، دوستی و وفای به
دوستیها در میان سایر فضایل اخلاقی، اهمیت بسیار دارد. اگر مکتب اخلاقی وی
«اخلاق بزرگواری خردبنیاد» نام بگیرد، هردو دو مؤلفه اصلی اخلاقپژوهی او را
بیان میکند.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
مولوی در مثنوی براساس سیر تحولی ـ تشکیکی هویت انسان سه مرتبه هویتی را برای او قائل است. بر این اساس شخص در مرتبه نفسانی تحت کشش محرک های نفسانی و میدان هویتی بیرون از خود رفتار کرده، بازتاب هویت جمعی را «خود» خویش قلمداد می کند آدمی در این سطح هویتی در قبال استیفای حقوق خود از محیط، کمترین وظیفه را به محیط ارائه می دهد. در مرتبه هویت عقلانی، شخص بدون چشم پوشی از حقوق خود، در قبال حقوق محیط برای خویش وظایف تعیین شده ای قائل است. گفتگوهای درون شخصی حاصل مشاجرات عقل و نفس در این بازه هویتی است. اما هویت روحانی انسان که مولوی آن را نفس دوم یا هویت ازلی قلمداد می کند، در یک محیط بدون زمان به نام پسا مکان تعریف می شود. تعامل بین سطح هشیار یا «خود» انسان با این سطح هویتی، صرفا از طریق «ذکر» حاصل شده و منجر به فربهی فکری شخص می شود. در این سطح هویتی، شخص در قبال حقوق اندک محیط بیشترین وظیفه را ارائه می دهد. مولوی الگوی چنین رفتارهایی را انبیا می داند. فرایند توبه، مقوله اختیار و زمان اندیشی (توزیع اندیشه در زمان های گذشته و آینده)، با ارتقای هویت انسانی دستخوش تغییر شده و در آستانه های خاصی کاملا از بین می روند. عناصر یادشده در سطوح تحتانی هویت انسان پررنگ تر از سطوح میانی و فوقانی استخلاصه مقاله
با پیچیده شدن سازمانها و بنگاهها، مدیریت بر آن ها نیز دچار پیچیدگی میشود. رفتار سازمانی یکی از این پیچیدگیهاست. امروزه در تجزیه و تحلیل رفتار سازمانها، پرداختن به اخلاق و ارزشهای اخلاقی یکی از الزامات است. نماد بیرونی سازمانها را رفتار اخلاقی آنها تشکیل میدهد که خود حاصل جمع ارزشهای گوناگون اخلاقی است که در آن سازمانها ظهور و بروز یافته است. در این مقاله تلاش گردیده است تا وضعیت اخلاق سازمانی شرکت از نگاه کارکنان و میزان مطلوبیت سه بعد اخلاقی بخشودن، انصاف و وفای به عهد در میان کارکنان مورد بررسی قرار گرفته و رابطه میان این سه عنصر با اخلاق سازمانی شرکت منتخب ارزیابی گردد. روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقهبندی شده بوده و دو پرسشنامه اخلاق در بین ٢٠٨ نفر از کارکنان سطوح مختلف شرکت منتخب توزیع گردیده است. نتایج نشان میدهد وضعیت هر سه مولفه و اخلاق سازمانی در حد مطلوبی میباشد و دو مولفه بخشودن و انصاف رابطه مثبت و مستقیمی با اخلاق سازمانی دارند. مولفه انصاف نیز میتواند وضعیت اخلاق سازمانی شرکت را پیشبینی نماید
استیفن استیچ، یکی از نام دارترین روان شناسان و فیلسوفان حوزه های اخلاق و ذهن است. وی با بهره گیری و تلفیق سنت های روان شناسانه و فلسفی در حوزه های مذکور به مرجع بسیاری از پژوهش های معاصر در روان شناسی اخلاق و فلسفه ی ذهن بدل گشته است. پژوهش حاضر با ادعای اینکه نفس شناسی، جهان شناسی و خداشناسی فیلسوفان، سامان نظریه ی اخلاق آنان را برخواهد ساخت، به تأثیر نظریه ی نفس استیچ در نظرگاه اخلاقی وی خواهد پرداخت. براین اساس، نخست به تحلیل فرا اخلاق نظریه ی اخلاق وی در دو ساحت معرفت شناسی و وجودشناسی پرداخته و سپس با ارزیابی نفس شناسی وی، درصدد یافتن نسبت های مابعدالطبیعی میان نفس شناسی و نظریه ی اخلاق وی برخواهیم آمد. در پایان با اشاره به اینکه تلقی غیر دوگانه انگار و شناختی استیچ در نفس شناسی، چگونه ساحت های یادشده را متاثر نموده، به نگرش وی مبنی بر گذار از روان شناسی متعارف اخلاق به روان شناسی شناختی و رهیافت های آزمایشگاهی وی در سامان نظریه ی اخلاق خواهیم پرداخت.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
با پیچیده شدن سازمان ها و بنگاهها، مدیریت بر آنها نیز دچار پیچیدگی می شود. امروزه رفتار سازمانی یکی از پیچیدگی هاست که در تجزیه و تحلیل آن، پرداختن به اخلاق و ارزش های اخلاقی از الزامات است. نماد بیرونی سازمان ها را رفتار اخلاقی آن ها تشکیل می دهد که خود حاصل جمع ارزش های گوناگون اخلاقی است و در آن ها سازمان ها ظهور یافته است. هدف این پژوهش سنجش وضعیت شرکت منتخب از لحاظ مولفه های رفتار اخلاقی همانند رفق و مدارا، امانتداری و حریم خصوصی و اخلاقی بودن سازمان از نگاه کارکنان و نیز بررسی رابطه بین مولفه های رفتار اخلاقی با اخلاق سازمانی است. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده و با ابزار پرسش نامه برای جمع آوری اطلاعات به شناسایی متغیرها م بپردازد. نتایج تحلیل آماری نشان می دهد کارکنان سازمان از لحاظ هر یک از سه مولفه مذکور و اخلاق سازمانی در حد مطلوبی هستند و رابطه معنادار مثبتی بین این سه مولفه و اخلاق سازمانی وجود دارد. همچنین مولفه های رفق و مدارا و ام انتداری در پیش بینی اخلاق سازمانی تاثیرگذارند.خلاصه مقاله
بهدنبال دغدغه عدم کارایی آموزشهای رایج اخلاق و تضمین نکردن تحقق اخلاق در رفتار افراد، پژوهش حاضر ابتدا دو پیشفرض را در نظر میگیرد: 1. عدم موفقیت برنامههای رایج آموزش اخلاق، پدیدهای چندعاملی است و شرط توفیق نهایی، رفع همه موانع در پرتو نگاهی جامعنگرانه است؛ 2. براساس اصل روششناختی ابتنای موفقیت در هر فعالیتی بر تصور صحیح از آن فعالیت، یکی از عوامل عدم توفیق آموزشهای رایج اخلاق، رواج تصورهای تحویلینگرانه از آموزش اخلاق است. سپس این فرضیه در نظر گرفته میشود که بیتوجهی به جایگاه آموزش اخلاق در طبقهبندی اهداف آموزشی، سبب تصورهای فروکاهشگرایانه از آن شده است. بنابراین ابتدا، انگارهها و تصورات تحویلینگرانه رایج از آموزش اخلاق، براساس تجربه زیسته و روش مشاهده و مصاحبه، استقصا و سپس سعی شده است تا انگارهای جامعتر با توجه به حیطه آن در طبقهبندی اهداف آموزشی ارائه شود. در پرتو این پژوهش برخی الزامات آموزش اثربخش مانند تقدم سواد عاطفی بر سواد اخلاقی، اصل گوناگونی اهداف (جزئی) آموزش اخلاق و اصل کثرتگرایی روششناختی در آموزش بررسی شده است.خلاصه مقاله
اخلاق در تعریف سنتی ، ملکات نفسانی دانسته مـی شـود کـه سـبب صـدور فعـل «بـدون رویت » یعنی بدون نیاز به فکر، سنجش و درنگ می شود. قید «بی رویت » این پنـدار را بـه میان می آورد که رفتار اخلاقـی ، امـر اختیـاری و سـنجیده نیسـت . در حـالی کـه براسـاس آموزه های اسلام و نیز براساس دیدگاه متفکران مسلمان و مغرب زمین ، سنجش و تفکـر، مقوم فعل اخلاقی تلقی می شود. بررسی شبهه تعارض میان قید «بی رویت » و ابتنـاء رفتـار اخلاقی بر تفکر و رفع آن بر اساس الگوی چهارمولفه ای مساله نوشتار حاضر است که بـا روش تحلیلی - منطقی به آن پرداخته شده است . دراین پژوهش با توجه به الگـوی چهـار /
مرادم از نقدپذیری چنانچه اشاره شد، مواجهه خاص صاحب اثر با نقد اثر خود است؛ شامل اقبال به نقد، ترغیب اصیل به نقد، تلاش برای فهم دقیق، وفادارانه و کامل مراد ناقد، سنجش نقد و تمایز نقد روا از نقد ناروا، پذیرفتن نقد روا و نشاندادن مستدل نقد نارواست. آیا توقع او اخلاقی است؟ یا بایسته است او مخاطبان را به نقد، حتی اگر شامل عیبجویی نیز باشد، دعوت کند؟ کدامیک شیوه خردمندان پاکیزه خوی است؟ آیا وقتی اثری را تدوین و منتشر میکنیم، نقدگریزانه خوانندگان را توصیه به عیبپوشی کنیم یا آنان را به جستن و بازگفتن رخنه ها و عیبها ترغیب کنیم؟ چرا؟
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
اگر حرص و آز سبب شود کارمندان برای گریز از نظارت قانون ) استوار است ناظر نفوذناپذیر، تدبیری کند و رشوه ای بگیرد که ناظر نفهمد و ناظر هم بخواهد نوابکه رلآمحدظو سعبملب ی ، با تدبیر، روش های نظارت را توسعه دهد، آیا رقابت فن آورانه بین کارمند متخلف تبدیل مشکل به و ناظر به حد ایستایی می رسد؟ آیا در توسعه فن آوری رشوهگیری از طرفی و توسعه بحران است فن آوری نظارت از سوی دیگر، فرصت ها و منافع ملی تهدید نمی شوند؟ آیا سرقت علمی نقابدار، همانند پولشویی نقابدار، حاصل فن آوری بزهکاری برای گریز از رصد ناظران نیست ؟ حاصل سخن ، نفی و نهی از مواجهه قانونی نیست بلکه بیان این است که اثربخشی مواجهه قانونی با سرقت علمی مشروط بر چند قید مهم است : یک ، مواجهه قانونی شرط لازم و به طور نسبی بازدارنده ، سرقت علمی است و نه شرط کافی و عامل پیش گیری و درمان آن . اخلاق حرفه ای اگر سرقت علمی را گونه ای بیماری در رفتار حرفه ای بدانیم ، در پی دانشی شده است خواهیم بود که به وسیله آن و نه مثلا از طریق خوددرمانی بتوانیم اولا این بیماری را به دقت و به موقع تشخیص دهیم ؛ از مغالطه جمع مسائل در مسئله واحد بپرهیزیم و مسائل مندرج در آن را به وضوح بشناسیم ، ثانیا برای پیش گیری از آن برنامه ریزی کنیم و روش های اثربخش درمان و بهبود را به دست آوریم .خلاصه مقاله
مقاله حاضر، تحلیلی محتوایی از نگاه هفت دین زنده جهان (یهودیت، مسیحیت، اسلام، بودا، هندو، کنفسیوس و زرتشت) به قاعده زرین است. این قاعده در نگاه ادیان، شامل مولفه هایی چون «خود»، «دیگری» و «پسندیدن» است که با نگاه به روابط بین شخصی، از متدینان به هر یک از ادیان، عمل به آن مطالبه شده است. نگرش مطلوب ادیان، خود را در وضعیت وجودی دیگری دیدن یا از منظر دیگری به رفتار خود نگریستن بوده است. توجه به مولفه های مختلف این قاعده در گزارش ادیان، به ویژه مولفه «دیگری»، نشان می دهد که از منظر ادیان، مراعات قاعده زرین صرفا در برابر هم کیشان نیست و این قاعده در تراز یک قاعده همگانی و جهان شمول و صرف نظر از کیش و آئین خاصی، از سوی ادیان توصیه شده است.
نخستین اصل در نقد پذیری، تلاش برای پیراستن نفس (تخلیه) از دو رذیلت نقدگریزی و نقدستیزی و آنگاه آراستن نفس (تحلیه) به فضیلت نقدپذیری است. هدف اصلی نقدپذیری این است که صاحب اثر براساس نقدهای روا به اصلاح، تکمیل و بازسازی اثر خود بپردازد و نوشتار خود را در صورتی قابل دفاعتر، منقحتر و عاری از رخنه و خلل ارائه کند. یکی از ابعاد نقدپذیری مواجهۀ اخلاقی با نشریه، ناشر و رسانههایی است که نقد ناقدان را منتشر میکنند. این سخن به معنای سکوت در برابر ستم ناشر نیست؛ بلکه به معنای آن است که اگر هم در قالب نقد بر صاحباثر ستمی رفته است، مواجهۀ قانونی و اخلاقی نباید جای خود را به تلافیکردن و مقابله به مثل کینه توزانه بدهد. ۴. تمایز اقدام و شیوۀ آن این اصل مهم و مورد غفلت درخصوص همۀ فعالیتهای خیرخواهانه و اخلاقی، راهنمای پایبندی به ارزشها و مسئولیتهای اخلاقی است و به همین سبب، آن را، هم در اخلاق نقادی و هم در ادب نقدپذیری، میتوان لحاظ کرد. وقتی صاحباثر در پاسخ به نقد، اندیشه های خود را ظریف و سخنانش را دقیق و گفتار ناقد را سست و شتابزده میخواند، نقدپذیری را با شیوههای غیراخلاقی همراه می کند. اصل احترام به ناقد وناشر نقد صاحب اثر در مواجهۀ اخلاقی با ناقد نیاز به دو مدیریت دارد: مدیریت احساسات و عواطف (مانند مدیریت خشم) و مدیریت زبان. احترام به ناقد و احترام به خوانندگان اصل حاکم بر پاسخ نویسی به نقد و مهمترین بعد ادب نقدپذیری است. اصل اخلاقی در نقدپذیری آن است که صاحباثر، صاحبنظران را به نقد اثر خود فراخواند و آنان را به نقدی دقیقتر و نکته یاب تر تشویق کند.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
اگر چه ایثار نقش راهبردی در شکل گیری تمدن اسلامی و پیشرفت آن داشته است اما درباره آن به صورت مستقل و مفصل تحلیل و پژوهش نشده است. دانشمندان مسلمان، به ویژه عالمان اخلاق و عرفان از چیستی آن سخن گفته اند. متقدمان مقوم ایثار را بخشش در عین نیاز و متاخران "تقدم دیگری بر خویش" را مولفه اصلی ایثار می دانند. تعریف نخست بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اما این تعریفها از تفسیر مصادیق مهمی از ایثار، همچون جهاد، شهادت و جانبازی ناتوانند. در این مقاله با رویکرد مطالعه تاریخی پس از گزارش تحلیل انتقادی هر دو تعریف، به تعریف جامعتر دست می یابیم: ایثار رفتار ارتباطی است که کنشگر با نیت خیر، دیگری، چه اینکه او محتاج باشد یا نه، را بر خود مقدم می دارد در امری که به صورت حقیقی یا پنداری به آن نیاز یا دلبستگی دارد.
نوشتار حاضر نیم نگاهی به مقاله اخلاق پژوه پرکار و پربار، سید حسن اسلامی، با عنوان «برزخ اخلاق ورزی در ایران معاصر» (1396) دارد. ابتدا در روایی کاربست واژه «اخلاق ورزی» در این مقاله درنگ کردم. پسوند «ورزی» مرکب از «ورزی» نسبت دال بر اسم فاعل است. (فرهنگ معین) و به معانی کشتار زمین، برزگر، کشاورز، زراعت کننده، کارگر و مزدور به کار میرود. در برخی از ترکیب ها، مزید موخر می آید: آب ورزی، داد ورزی، خیانت ورزی، مهر ورزی، کشاورزی. (لغتنامه دهخدا) به این فهرست می توان خردورزی و اخلاق ورزی را نیز افزود. ورزیدن مصدر است، به معنای کارکردن، به کار بردن، و پیاپی انجام دادن (بیا با ما مورز این کینه داری/ که حق صحبت دیرینه داری). ممارست کردن، تحصیل کردن، و اندوختن هم از معانی ورزیدن است. ورزیدگی هم حاصل مصدر است از ورزیدن، ورزیده بودن، تجربه داشتن. (لغت-نامه دهخدا) «ورزیدن» حکایت از پای بندی به عمل، به کار بردن، و ممارست در رفتاری دارد که فرد در انجام آن رفتار ورزیده است. این رفتار در کنش عینی کالبدی منحصر نیست و می تواند رفتار ادراکی را هم شامل شود، مانند خردورزی و فلسفه ورزی. پس در پژوهش هم می توان از ورزیدگی سخن گفت.
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
آنچه را بر خود میپسندی، بر دیگران هم بپسند.» این گزاره در اخلاق به قاعده زرّین (طلایی) معروف است. به نظر میرسد دشواریهای نظری و کارکردی احتمالی قاعده به عدم وضوح محتوای آن باز میگردد. بررسی و تحلیل مفهومی و گزارهای این قاعده نشان میدهد مولفههای مهم این قاعده که عبارتاند از: «خود»، «دیگری»، «پسندیدن» و مشارالیه «آنچه» هر کدام حاوی دشواریهایی هستند که در آغاز، امکان فهم و عمل به قاعده را با تردید مواجه میکند. تحلیل گزارهای قاعده و نقایص ناظر برآن نیز بهگونهای با مولفه های مذکور پیوند میخورد. نوشتار حاضر با تدقیق در محتوای قاعده نشان میدهد خودگروی، نسبیگرایی فرهنگی، سلایق متفاوت در پسندها و ناپسندها و بیشماری افعال در مواجهه عملی با دیگران، هیچ کدام زیانی به قاعده نمیزند؛ درنتیجه امکان تصور معقول و عمل به قاعده وجود داردخلاصه مقاله
اخلاق مسئله اول و فراگیر جامعه انسانی است. سعادت انسانها، محصول یک اخلاق کامل و خوب است. مهمترین دغدغه پیامبران، اولیای الهی، حکیمان و فلاسفه، زیست اخلاقی انسان است. اخلاق به موازات تحول در چرخه تفکر و دستاوردهای علمی بشر، با چالشهای تازهای مواجه میشود. نوشتار پیش رو، حاصل یک نشست علمی است که استاد دکتر احد فرامرز قراملکی بحث اخلاقی مرتبط با مدیریت پژوهش را در جمع صمیمی دوستان پژوهشگر بنیاد پژوهشهای اسلامی در تالار شیخ طوسی بنیاد، مطرح کرده است. تاکید نخست ایشان در این نشست، بر نقش انگاره و ذهنیتی است که نسبت به اخلاق، به ویژه اخلاق در پژوهش وجود دارد و این انگاره در واقع نو ع مواجهه ما را با مسائل اخلاقی و همچنین اثربخشی آن تعیین میکند. نکته بر آمده از مهم بودن مقوله اخلاق، مرجح بودن برخورد اخلاقی با بداخلاقیهای اجتماعی است که در این خصوص پژوهشهای کاربردی، میتوانند کارگشایی کنند و برخورد قانونی را (که چهبسا آسیبپذیر باشند) به تاخیر بیندازند و جامعه از طریق اخلاق که ماندگار است، به اهداف خود برسد.
تفسیر قرآن به منزله کنش اختیاری مفسران، افزون بر بایسته های هرمنوتیکی و روش شناختی، مشمول بایسته های اخلاقی است. این بایسته ها مفسر را در دوراهی های انتخاب، یاری می کنند. التزام به اخلاق تفسیر منوط به وجود اصول اخلاقی برای تفسیر، آگاهی نسبت به آنها و نیز اراده معطوف به کاربست آنهاست. اصول اخلاقی تفسیر نیز به نوبۀ خود باید مستدل و مستند به اصول اخلاقی عام باشد. از این رو، تدوین و تبیین اصول برای اخلاقی کردن ساحت تفسیر متن با چالش هایی روبه روست. با عبور از این چالش ها، می توان اصولی عام برای تفسیر هر متن پیش نهاد و برای متون ویژه و خاص، اصولی ویژه. از این میان، قصدمندی ماتن، حمل بر صحت، مواجهۀ تحلیلی و نقادانه با متن، پرهیز از ساده سازی و قوی سازی متن را می توان به عنوان اصول عام اخلاقی برای تفسیر متون برشمرد و مواردی چون: محوریت ارادۀ الهی در انتساب معنا به متن؛ پایبندی به قواعد تفسیر؛ احتیاط علمی و پرهیز از مواجهۀ خام و عجولانه در بیان معانی آیات؛ تمایز بین بیان متن و درباره متن؛ پرهیز از اتّباع متشابه؛ پایبندی به انصاف و مواجهۀ عادلانه؛ انتقادپذیری و توجه به خرد جمعی؛ امانت داری در نقل؛ آگاهی از مبانی کلامی و اعتقادی مربوط به قرآن و مؤلف قرآن؛ اصلاح نفس و آرایش نفس به فضائل اخلاقی.
لینک سایت مجله
مقاله ها نیز با توجه به موضوعشان دسته بندی شوند مثال: فلسفه/ منطق/ شناسی
و
...ذیل هر عنوانی لیست مقاالت با مشخصاتش
بیاید و یا همان جا و یا با دکمه ای چکیده مقاله را ببیند. جلوی هر مقاله
ای لینک
سایت مجله گذاشته شود.
دانلود مقاله
این یه متن ازمایشی است .
دانلود مقاله
نکته این است که چرا باید کشتی مضطرب شود؟ اگر پای برهنه در میان حرفش
نمیدویدم،بیمهابا یک دورهء آموزشی نقد مدیریت بحران را روی همان نیمکت ارائه
میکرد. گفتم:واقعا هیچ فرقی نکردهای؛بهرامی به دیگران معطوف و از خویش غافل!چرا
از خویش به دیگران میگریزی!چرا از خودت نمیگویی؟به عنوان استاد مدیریت و مدیر
عامل بنگاه بزرگ،در مواجهه با بحران چه میکنی؟ خود را تکانی داد و با قیافهای جدی
گفت:من به طراحی آینده اعتقاد دارم. گفت:برچسب نمیزنم!اما مایلم بحران درونی را
توضیح دهی!راستی چرا باید محیط را با این عظمت و هیبت نادیده بگیریم و سراغ عوامل
درونی برویم؟ بر هوش سرشار بهرامی تحسین کردم. گفتم:نقش مدیر را در ایجاد بحران
درون سازمان چگونه ارزیابی میکنی؟بحران موجی است که از نقطهای آغاز میشود و سپس
به صورت خطی یا سطحی تداوم مییابد. گفتم:اگر بین بحران درونی و بیرونی،خطکشی
دقیقی ارائه کنم،اتهام انتزاعی سخن گفتن برطرف میشود؟ گفت:به شرط آنکه تمیز عینی
باشد.
لینک سایت مجله
پرسیدم:مگر شما مرا از قبل میشناسید؟ گفت:آقای دکتر خیلی دغدغهء امیر را دارد. هر
وقت امیر کلمات قصار معصومانهای میگفت،با خود میگفتم:از چنان پدری چنین
پسری!تا اینکه روزی از بچهها خواستم با واژههایی که میدهم،جمله بسازند. به شوخی
گفتم:با خود فکر میکردم حالا که پدر دانشآموزت چنین شأن و منزلتی دارد و چنان
سازمان عظیمی را اداره میکند، خدمت برسم و التماس دعایی بکنم!سرش را به زیر انداخت
و با تأنی گفت: کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی برای اینکه غیرمستقیم مساله
امیر را طرح کنم،گفتم:از سختکوشی و موفقیت شما خیلی شنیدهام. گفتم:چقدر برای امیر
وقت میگذارید؟ گفت:مادرش تماما خود را وقف او کرده است. حتی تدریس در دانشگاه را
نیز به خاطر این دو بچه رها کرده است؟ گفتم:خود شما چقدر وقت تخصیص میدهید؟گفت:
شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر اعتماد و احترامی که به من
نشان میداد،سبب شد تا مثل صفحه خط خوردهء گرامافون،سؤالم را تکرار کنم. اینها
نعمت خداوند هستند و قدردانی من نیز این است که مانند امیر و مثل یک بچه دبستانی آن
را آویزه گوش بدارم. تبسمی کرد و گفت:میدانید تنها اشکال ما این است که پدران
ناشی هستیم و الا در فداکاری و ایثار نسبت به کودکان خود تردیدی نداریم. در راه با
خود میگفتم:شریفی اینک ساعت سه بعداظهر است با خستگی از مدرسه به دفتر یکی از
اولیا رفتهای و حالا با خستگی افزونتر به خانه برمیگردی!ای کاش کسی هم مسئولیتهای
ترا نسبت به شوهر و فرزندانت یادآور شود.
لینک سایت مجله
خود را در دانشکده ای یافتم تا حدودی سوت و کور و بی سر و صدا، آن را به حساب بی
رمقی و زنده نبودن فرهنگ سازمانی حاکم بر دانشکده ننهادم،بلکه از دنج بودن محیط
دانشکده مسرور شدم،دانشکده ای نسبتا بزرگ با ساختمان های متنوع به طرف ساختمان
آموزش رفتمم ساعت کهنه بر دیورا نگاهم را ربود.
لینک سایت مجله
غالبا گفته میشود که شایسته است بهجای بحث از چیستی این دو دانش و تمایز آنها،به
طرح و بحث از مسائل جدید کلامی و مباحث فلسفهی دین بپردازیم تا شأن آنها را در
مقام عمل (At Work) بشناسیم. این سخن از جهات گوناگونی قابل تأمل است: نخست آنکه
وضعیت طالب علمی که بدون شناختن شأن معرفتی کلام جدید یا فلسفهی دین به
کلامپژوهی و دینشناسی میپردازد،مانند وضعیت طالبشناسی است که بدون شناخت
عرض،طول،عمق و سایر ویژگیهای ساحلی هوسآور برای شناگران خود را به دریا (به تصویر
صفحه مراجعه شود) میزند تا در عمل چه حاصل آید! دیدگاهی که برمبنای آن میتوان
کلام جدید را به معنای نظام نوین کلامی توصیف کرد5(رأی مختار در اثری به
همیننام،زیر چاپ،و نیز در گفتاری تحت عنوان تحلیل مفهوم تجدد در کلام جدید،کلام
جدید در گذر اندیشهها، ص 611-59)براساس این دیدگاه از کلام جدید از سویی هویت
کلامبودن آن حفظ میشود و ازسویدیگر تحول در نظام کلامی در اوضاع مختلف هندسهی
معرفتی آن لحاظ میگردد. فلسفهء دین به این معنا را میتوان در تداوم آنچه نزد
حکمای مسلمان الهیات به معنای اخص خواندهاند، دانست،بخش الهیات به معنای اخص در
آقار فلسفی حکمای مسلمان و نیز آثاری که تحت عنون مبدأ و معاد توسط فیلسوفان نوشته
شده است،تفاوت عمده و آشکاری با علم کلام نزد متکلمان دارد. فلسفهء دین ازآنجاکه
شعبهای از فلسفه است و شاخهای از الهیات به معنای علم تدوین و تنسیق منظم عقاید
دینی نیست(به تعبیر هیک)مانند هر دانش اصالی وسیلهای برای تحصیل معرفت است و واجد
تمام خصیصههای معرفت فلسفی است. تأکید بر تمایز و دوگانگی کلام جدید و فلسفهء
دین به دلیل دفاع از هویت کلامی-دینی«کلام جدید»است و به معنای انکار همبستگی این
دو معرفت نیست.
لینک سایت مجله
در واقع نویسنده دیدگاههای فیلسوفان دین در مغرب زمین را در خصوص زبان دین گزارش
و در مواضعی به اجمال نقد کرده است در حالی که اولا عنوان کتاب محتوا و معنون
شاملتری را ایهام میکند ثانیا اگرچه اخذ چنین رویآوردی فی نفسه خالی از عیب و
نقص است و لکن اگر چنین رویآوردی را به عنوان«مطالعات و تحقیقات کلامی
جدید»توصیف شود،در این صورت به منزلهء مصداق بارز از مهمترین آفت روششناختی کلام
معاصر(خلط کلام جدید و فلسفهء دین)قابل نقد و بحث است. مراجعه به نخستین تعبیر در
یادداشت نویسنده (ص 71)و آغاز مبحث با تعریف فلسفهء دین(ص 32)، تحدید حدود بحث
زبان دین(ص 52)و نظریههای گزارش شده در سرتاسر کتاب(جز بخش نهایی)و اخذ رویآورد
فیلسوفانه به معنا(و نه رویآورد زبانی)همه شاهد بر این هستند که مؤلف رویآورد
فیلسوفان دین را در تحلیل زبان دین برگرفته است. در خصوص گزارش و نقد مؤلف از
نظریهای که وی آن را به صورت«معناهمان عکس العمل مخاطب یا شرایط تحریککنندهء
متکلم»توصیف کرده است،چند نکته قابل ذکر است:الف:ارجاع این نظریه به روانشناسانی
چون کارل اسگود اولا بدون ارجاع است و ثانیا نامبرده از صاحب نظریههای روانشناسی
معنا نیست. اما غفلت از اینکه نویسنده تنها در صدد طرح مسأله و اهم پاسخهای آن در
فرهنگ خاص مسیحی و نزد فیلسوفان دین است و کتاب به تحلیل زبان دینی به معنای زبان
گزارههای کلامی و معرفت دینی اختصاص دارد و نه زبان و دین،تحقیق یکسویه است و
موجب غفلت از دیگر ابعاد مسئله به ویژه آنچه در فرهنگ اسلامی و با رویآورد کلامی
لازم است.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
آیا پیام انبیا ناظر به امور دنیوی است و یا به مقاصد اخروی و مصالح معنوی متعلق
است؟ آیا میتوان گفت: «دعوت انبیا هر دو بخش حیات آدمی (دنیا و عقبی) را
فرامیگیرد»؟ طرح مسأله نزد متکلمان متقدم و متألهان جدید از دو جهت مختلف اهمیت
دارد: 1/2) کلام سنتی: طرح مسأله در مباحث کلامی پیشینیان، بیشتر از این جهت اهمیت
دارد که تعریف نبی و اثبات ضرورت نبوت را بر آن مبتنی میدیدهاند. آیا حکیمان در
تفسیر هدف بعثت، ابزارانگارانه سخن میگفتهاند؟ آیا اخذ سنت و عدالت به منزله حد
اوسط در اثبات نبوت به معنای انحصار دعوت انبیا در اصلاح روابط و مناسبات اجتماعی
است؟ آیا بر مبنای نظر حکیمان، پیامبران تمام تعالیم آسمانی خویش را همچون ابزاری
در بهبود معیشت دنیوی بشر به کار گرفتهاند؟ در واقع کسانی که حکیمان را در دیانت،
ابزارانگار دانستهاند، بر آن هستند که نبوت حکیمان، همان نظریه «دین برای دنیا»
است: ابزارانگاری دین. بنابراین، داوری در خصوص ابزارانگار بودن دیانت حکیمان و این
که آنها نبوت را بر مبنای دین برای دنیا تفسیر میکنند یا نه، وابسته به طرح این
سؤال است که فضیلت و سعادت نزد حکیمان مقولهای دنیوی است یا اخروی؟ آیا حکیمان از
سعادت، تصویر دنیاگرایانهای دارند و جز سعادت دنیوی را در نظرنمیآورند؟ اگر مراد
آنها از فضیلت و سعادت، مفهوم دنیوی باشد، در این صورت میتوان تصویر حکیمان از
جهتگیری دعوت انبیا را دنیاگرایانه دانست و آنها را به ترویج اندیشه ابزارانگارانه
دین برای دنیا متهم کرد: که شریعت چیزی نیست جز برنامهای برای اصلاح دنیا و وصول
به سعادت دنیوی!!
لینک سایت مجله
مروری بر اهم آثار وی در باب دین نشان میدهد که او نه تنها به دو مساله مهم روان
شناسی دین (عللو پیامدهای گرایش دینی) پرداخته بلکه موضوعات متنوع دیگری را در
حوزه اندیشه دینی مورد بحث قرار داده است از جمله: تجربههای دینی، تأمل در خصوص
حضرت مسیح، وجود و نقش تاریخی آن حضرت و ارتباط آن با مفاهیم اسطورهای کیمیاگری،
گوهر دین، ارتباط دین و روانشناسی، زندگی پس از مرگ سعی در ارائه راهی برای شناخت
آن غیر از راه متداول نزد متألهان و فیلسوفان، مساله شرور، اوصاف باری تعالی، آفات
و موانع روش دین شناسی و غیره. مسالهای که از لحاظ منطقی نخستین و مؤثرترین مساله
دین شناسی است: «تأملات روش شناختی یونگ در خصوص موانع و آفات دین پژوهی » تحلیل
دیدگاه یونگ در خصوص دیگر مسائل، مانند علل و پیامد گرایش به دین، زندگی پس از مرگ،
مساله شرور در نظام آفرینش، تجربه دینی و غیره را باید به مجالی دیگر موکول کرد.
روانشناسان در شناخت دین با چه موانع و آفاتی مواجه هستند و چگونه میتوان این
موانع را شناخت؟ غالب توصیههای روش شناختی یونگ نه تنها مورد قبول متألهان قرار
گرفته بلکه بر جریان الهیات نوین مسیحی تأثیر ژرفی نهاده است. قداستی که فروید برای
نظریه خود قائل بود منشاء آفات شناختی فراوان شد: «قداست از آن رو خطرناک است که
انسان را به دام افراط و تفریط میافکند و به این ترتیب حقیقتی جزیی، نفس حقیقت به
حساب میآید و اشتباهی کوچک، خطایی مهلک به شمار میرود» (55) بنابراین، بیراهه
نیست اگر قطع ارتباط یونگ از فروید را ناامیدی روش شناختی بدانیم و به تأملات یونگ
در خصوص روش فروید در دین شناسی توجه کنیم.
لینک سایت مجله
انسان به لحاظ نظری مسأله آزادی را به عنوان یکی از سؤالهای جاودان و رازهای
وجودی خویش به تأمل مینشیند و برخورداری خویش از آن را مورد پرسش قرار میدهد:آیا
زندگی جبری است یا اختیاری؟آیا انسان از آزادی در زندگی این جهانی برخوردار است یا
نه؟ سؤال از آزادی و اختیار از سؤالهای جاودان است که هم در عرصهء حیات فردی و هم
در عرصهء حیات اجتماعی پایداری خود را نشان میدهد. انسانی که خداوند متعال هویت
وجودی او را آزاد آفریده (به تصویر صفحه مراجعه شود) است چگونه دچار خودباختگی
میشود و این موهبت الهی را از دست میدهد؟ «و لا تکن عبد غیر ک و قد جعلک الله
حرا4» پیچیدگی مسأله آزادی در بعد عملی به دشواری مواجههء انسان با آن و چگونگی
توسعه و تعالی آن مربوط است
لینک سایت مجله
مسئلهی دیگری که با تأثیر روانشناختی دین در زندگی آدمی همبستگی دارد جهتگیری
دینی و ریختهای دینداری است. (4) مسئلهی تأثیر دین در زندگی آدمی نزد
روانشناسان، مانند سایر مسائل روانشناسی دین، دو مرحلهی کاملا متمایز دارد:
مرحلهی نخست کهاز آغاز سدهی حاضر شروع میشود و به جنگ جهانی اول پایان مییابد،
دورهی نظریههای عام ماکروتئوریها است. این مقیاس از دو بعد دینداری درونی و
دینداری برونی تشکیل شده است که هر یک انگیزهی خاصی برای رویآوردن به دین را مطرح
میکند. مطالعات مفهومی در متون دینی عرفانی مسلمانان نشان میدهد مفهومسازیهایی
مشابه دینداری درونی و بیرونی نیز در دنیای اسلام مطرح شده است (به نهجالبلاغه،
حکمت 237،ص 400؛ مثنوی؛ دفتر اول، ابیات 2785-2788؛ واتسون و قربانی 1377 رجوع
شود). جدول اعتبار مقیاسها مقیاس فهرست نشانههای هاپکینز جهتگیری دینی
بدنیسازی: 89/0 دینداری درونی 67/0 اضطراب 81/0 دینداری بیرونی 66/0 افسردگی 86/0
دینداری بیرونی، فردی 65/0 حساسیت بین شخصی 82/0 دینداری بیرونی، اجتماعی 68/0
بازخورد مسلمانان به دین 93/0 دینداری بیرونی، باقیمانده 64/0 نتایج بهدست آمده
دربارهی ارتباط مقیاسهای تحقیق که در جدول همبستگی صفحهی بعد منعکس است نشان
میدهد تمامی مؤلفههای مقیاس فهرست نشانههای هاپکینز با یکدیگر بستگی دارند.
وایلد و جوزف (1997) در بررسی خود دربارهی مقیاس بازخورد مسلمانان به دین نشان
دادند این مقیاس با مؤلفهی روانگسستهخویی (رفتار تکانشی، پرخاشگرانه و
ضداجتماعی) ارتباطی معکوس دارد؛ و این یافته را دال بر ارتباط مثبت این مقیاس با
کنشوری روانشناختی سالم دانستند. همچنین تهیهی نسخهی فارسی دو مقیاس جهتگیری
دینی و بازخورد مسلمانان به دین و بهدستآوردن معیارهای روانسنجی لازم در این
پژوهش زمینهی لازم را برای گسترش پژوهشهای روانشناسی در جامعهی ما فراهم
میسازد.
لینک سایت مجله
"بر مبنای این تصویر علم کلام مسبوق به حصول معرفت از طریق وحی است و کلام برخلاف
سایر دانشهای نظری به تحصیل معرفت نسبت به واقعیات نمیپردازد بلکه به عنوان ابزار
پاسداری از معارف به دست آمده از وحی آسمانی به کار میرود. جدید بودن کلام، در این
دیدگاه، تنها به جهت برخی از مسایل نوین کلامی است که به صورت شبهات جدید طرح
شدهاند و متکلمان با حفظ تمامی مبانی و شیوههای سنتی به پاسخ آنها میپردازند.
یکی از امتیازات استاد جعفری این بود که در برخورد با مسایل چنین برخوردی داشت و
میگفتند که صبر کنیم تا ببینیم چه چیزی طرح شده است و اساسا مسأله از چه قراری
است."
لینک سایت مجله
ترویج دین بر اساس زور و عوامل فشار سبب پنهان سازی عقاید و باورها می شود و نفاق
دورویی را افزایش می دهد. این امر در خصوص عوامل و انگیزه های بیرونی غالبا صدق می
کند، اگر ترویج دین صرفا بر انگیزه های بیرونی مبنتی شود رواج ریا و نفاق را در پی
خواهد داشت.
لینک سایت مجله
گزارشی اجمالی از پیشینه امامتپژوهی نزد شیعه، بیان رویآوردهای متنوع در
امامتپژوهی؛ مانند: رویآورد فقهی، تحلیلی ـ کلامی، عرفانی، تفسیری ـ روایی،
تاریخی و میانرشتهای و پرداختن به اهمیت و جایگاه روششناختی امامت در اندیشه
دینی، از مباحث بخش اول (درآمد روششناختی بر امامتپژوهی) است. از مهمترین موضوعات
بخش دوم (چیستی و حقیقت امامت) میتوان به موارد زیر اشاره کرد: گزارش تاریخی
تعاریف امامت، امامت و واژههای وابسته، تمایز امام از غیر امام، تفاوت شیعه و سنی
در تعریف امامت، مراتب امامت و نسبت بین نبوت و امامت.
لینک سایت مجله
نظریة فطرت بر ویژگیهای خاص انسانی در سرشت و خلقت وی اشاره میکند که انسان را از
حیوانات متمایز میسازد. استاد مطهری این نظریه را از معارف اسلامی، قرآن و سنت،
اخذ میکند و با نظریهپردازی و مفهومسازیفلسفی از آن، در گشودن بسیاری از معضلات
کلامی و دینپژوهی بهکار میبرد. نقش مبنایی نظریه فطرت را در سامان بخشیدن به
اندیشة استاد مطهری میتوان رؤیت کرد. معرفتشناسی، خداشناسی، جهانشمولی و
جاودانگیاخلاق، انسانشناسی و اصالت انسان، فلسفه تعلیم و تربیت و بسیاری از مباحث
دینشناسی چون پلورالیزم، منشأدین، گونههای دینداری، منطق فهم دین در اندیشه استاد
مطهری به نظریه فطرت استوار است. به همین دلیل نقدنظریه فطرت چالش مبنایی را
بهمیانمیآورد.
لینک سایت مجله
جدایی یونگ، شاگرد و پسر خوانده علمی فروید، از استادش، از حوادث تأملبرانگیز در
تاریخ علم است. گستردگی مطالعات هریک از این دو دانشمند سبب شده است که
معرفتشناسان یا متألهان در این زمینه تأمل کنند. از این روی تبیینهای مختلفی از
این حادثه ارائه شده است. در این نوشتار، سه تبیین عمده مورد بررسی قرار گرفته است:
الف) دیدگاه فرویدی: فروید از منظر عقده ادیپ به مسئله مینگرد و یونگ را پسری
میداند که قصد پدرکشی علمی دارد؛ ب) دیدگاه یونگی: حصر توجه فروید به نظریات خویش
در روانکاوی، عدم تحمل آرای دیگران، تعمیمهای ناروا و در یک کلام حصرگرایی
روششناختی فروید سبب اصلی قطع این ارتباط است؛ ج) دیدگاه ژراردی: فروید و یونگ
الگو و عاملی هستند که در یک آرزوی تقلیدی بر سر روانکاوی، به عنوان موضوع آرزو به
دام افتادند. عامل در این نظریه میکوشد الگو را از صحنه رقابت حذف کند. هریک از
این سه تبیین از دیدگاه خاصی به این مسئله چند تباری میپردازد. پس، صرفنظر از
انتقادات احتمالی وارد بر هر نظریه، در مقام جستوجوی چرایی این جدایی، پذیرش هریک
از این تبیینها به معنای رد سایر آرا نیست.
لینک سایت مجله
قوم مداری اندیشه، شکلگیری معرفت در بستر تاریخ و فرهنگ، از معضلات معرفتی پست
مدرنیسم است. مدرنیسم برای غلبه بر مشکلات معرفتی و خشونت دوران روشنگری به جستجوی
عقلانیت عینی و تجربهگرایی عاری از ارزش داوری پرداخت. نقد مدرنیسم نشان داد همه
شاخههای معرفت قوم مدارند. از نظر پست مدرنیستها، مشاهدات گرانبار از
نظریهاند و دانشمندان، روشهای تحقیق و موضوعات پژوهشی، همه محصول اجتماعند.
عدهای نتیجه گرفتند که در فضای پست مدرن هر گونه حرکت علمی محکوم به شکست است.
برخی کوشیدند آثار عقلانیتهای خاص را که بر روند پژوهش تأثیر گذارند، تحت محاسبه
درآورند و از این طریق به عینیت نزدیکتر شوند. از نظر واتسن نقطه شروع این تلاش
توجه به وجود مؤلفههای ایدئولوژیک در پژوهشهای علمی است. بدین ترتیب میتوان
ایدئولوژی موضوعات مورد مشاهده را برای گسترش فرضیههای هنجاری یا جامعهشناختی به
کار برد و آزمایش این فرضیهها را با هدف حجتآوری یا قوم مداری هدایت کرد. نتایج
این رویکرد دفاع از عقلانیت، عینیت متوازن و حفظ دموکراسی علمی است. عدم توجه به
تفاوت مطالعات تجربی و غیر تجربی در این الگوی پژوهشی میتواند به تحویل گرایی
بیانجامد.
لینک سایت مجله
اخذ رویآورد تطبیقی در گستره الهیات و معارف اسلامی نزد دانشمندان مسلمان به ویژه
فقها و متکلمان سابقه طولانی دارد؛ اما دینشناسی تطبیقی در مفهوم جدیدکلمه یکی از
رویآوردهای نوین دینپژوهی است که حاصل مدرنیسم و مبتنی بر نگرش جدید به دین است.
وضعیت موجود مطالعات تطبیقی دین در روزگار و جامعه ما با وضعیت مطلوب فاصله قابل
تأمل دارد. موانع روششناختی فراوانی، کارایی و اثربخشی مطالعات تطبیقی را در
دینپژوهی کاهش میدهند: تصویر تحویلینگر از آن، آفت ظاهرگرایی در فرایند تطبیقی،
آفت موضوعمحوری، عدم تمایز مشکل و مسئله، درآمیختن مسائل درجه اول و درجه دوم و
بسنده کردن به مقام توصیف (وعدم اهتمام به تبیین) از اهم این موانع هستند
لینک سایت مجله
تبیین روش شناختی موفقیت استاد مطهری در مطالعات دینی نقش عمده ای در فهم آراء و
مبانی وی دارد. مهمترین خصلت روشی مطهری در دی« پژوهی، مساله محور بودن آن است و
مواجهه با مشکل، تبدیل مشکل به مساله، آسیب شناسی مساله با به کاربردن فنون مختلف،
روش استاد در تشخیص دقیق مسایل کلامی است . تبارشناسی مسایل و توجه یه چند تباری
بودن مسایل دین پژوهی و نیز فراتر رفتن از حصرگرایی روش شناختی و توجه به ره آورد
علوم مختلف و مرتبط با حوزه مطالعات دینی از مهمترین مهارتهای روشی استاد در تحلیل
مسایل دین پژوهی است . مهارت تفکر نقادانه و توجه به اصل مسبوقیت نقد بر فهم نیز
نقش موثری در موفقیت ایشان به عنوان متاله معاصر دارد.
لینک سایت مجله
تحویلینگری از عمدهترین خطاهای روششناختی در پژوهش و بهطور کلی در اندیشه
است؛زیرا که مانع دستیابی به دیدگاهی فراگیر درباره مسئله مورد پژوهش میشود.این
خطا در دینپژوهی به دلیل ساختار چندتباری مسائل و چند ضلعی بودن پدیدارهای
دینی،بیش از گسترههای دیگر آسیبزاست. پژوهشگر،دینپژوهی را متناسب با چارچوب نظری
ویژه با حصر توجه به یک نقش یا جنبه از دین جهت میدهد.دگماتیسم تفکر سنتی،سوگیری
مدرنیسم، کثرتگرایی و نسبیتگرایی پستمدرنیسم هریک به نوبه خود موجب گسترش
اندیشه تحویلی و تقلیلی در پدیدارهای دینی شدهاند.درنگ در تأثیر پیشینهء ذهنی
پژوهشگر،انگیزهها و تخصص وی،در استقرار برخی اولویتها در پدیدار دینی،میتواند
بسیاری از حصرگراییها و یکسونگریها را از پژوهش پدیدارهای دینی حذف کند و زوایای
پنهان رهیافتهای تحویلینگر نسبت به پدیدارهای دینی را روشن سازد.فراپستمدرنیسم
بر آن است که دیدگاهی فراگیر ارائه کند که در آن تکثر بازتابی از حقیقت باشند. در
این مقاله با بررسی نظریات و رهیافتهایی که به این نظریات انجامیده است، یکسونگریها
و فروکاهشها در پدیدارهای دینی بیان میشود.
لینک سایت مجله
«اخلاق،معجزه دوم نبوی است»؛این نظریه جدیدی است که یکی از اسلامپژوهان معاصر
ارایه کرده است.این نظریه،اخلاق رسول خدا(ص) را برحسب مفهومسازی رایج از معجزه در
منابع کلامی،معجزه میداند که در میان معجزههای پیامبر(ص)منزلتی فروتر از قرآن و
فراتر از سایر معجزات آن حضرت دارد.این معجزه مانند قرآن،خاص پیامبر اسلام(ص)است و
برخلاف قرآن،فعل باری تعالی نیست،بلکه فعل ید اللهی نبی است.این نظریه به دلیل
اهمیت و تأثیر ژرفی که بر فهم ما از نبوت و دین دارد،محتاج تحلیل مبانی و نقد لوازم
و شناخت آثار و نتایج آن است.مقاله حاضر،نخستین مطالعهای است که دیدگاه یاد شده را
به عنوان نظریهای قابل دفاع،مورد تحلیل و نقد قرار میدهد.
لینک سایت مجله
یکی از آموزه های ادیان، عادل بودن خدا است. اثبات عدل الهی، به لحاظ منطقی مسبوق
به تحلیل مفهوم عدل الهی است. در این پژوهش به تحلیل انتقادی دیدگاه استاد مطهری در
مفهوم سازی عدل الهی می پردازیم. استاد مطهری اطلاق های مختلف عدل یعنی تناسب،
مساوات، رعایت حقوق افراد و رعایت استحقاق ها در افاضه وجود را بیان می کنند. از
نظر ایشان عدل الهی دارای دو بعد در نظام تکوین و تشریع است. عدل الهی در نظام
تکوین به معنای « رعایت استحقاق ها در افاضه وجود » است و عدل تشریعی یعنی در نظام
جعل و تشریع قوانین همواره اصل عدل رعایت شده است. مطابق با نظریه غالب متکلمان
شیعه و معتزله، عدل الهی به معنای انجام فعل نیک و از صفات فعل است. غالب حکمای
مسلمان عدل الهی را از صفات ذات باری تعالی می شمارند. دیدگاه استاد مطهری در این
باب مبهم می نماید. ایشان در موضعی عدل را صفت فعل شمرده اند، در حالی که تعریف
ایشان از عدل الهی، به قول خودشان، شبیه تعریف حکمایی است که عدل را صفت ذات
پروردگار می شمارند. ایشان همانند علامه طباطبائی عدل را در بین بشر اعتباری می
خوانند، در حالی که عدل الهی را حقیقتی کمالی می دانند. لازمه این سخن اشتراک لفظی
بودن اطلاق عدل بر انسان و خدا است.
لینک سایت مجله
به طور کلی، هیچ گستره ای از اندیشه، از دام تحویلی نگری مصون نمانده است. مطالعات
دین نیز از این امر مستثنی نیست. این مقاله می کوشد این معضل را در حوزه تعریف دین
بررسی نماید. برای تبیین و توضیح این مطلب، تعاریف دین شناسان و اندیشمندانی مورد
بررسی قرار می گیرد که در چارچوب مکتب های گوناگونی اندیشیده اند. رودلف اتو که از
طریق تحلیل شهودی، پدیدارشناختی و روان شناختی تجارب دین، امر مقدس را تعریف می کند
در جنبه های ناعقلانی تجارب عرفانی دچار افراط می شود و نمی تواند تعریفی فراگیر و
شایسته پیچیدگی های دین ارایه دهد. الیاده مفهوم امر قدسی را بسط می دهد و امر قدسی
را مقابل امر دنیوی قرار می دهد، اما او نیز نمی تواند تعریفی منسجم و همگون ارایه
دهد. جان هیک به این نتیجه می رسد که یافتن تعریف مشترک، که همه ادیان را دربرگیرد،
ممکن نیست و بنابراین به جای دین واحد، از ادیان سخن می گوید و ویژگی های شایع
ادیان را برمی شمارد. ویتگنشتاین دین را نهادی نظام مند نمی داند و به جای دین، از
عمل دینی سخن می گوید و دین را به عمل تحویل می دهد و خصایص عمل دینی را برمی
شمارد. تعریف پل تیلیخ از دین، انعکاس دو معنا از آن است: دین در معنای عام، امری
غایی و در معنای خاص، وجهی از روح بشر است. با فرادیدگاه می توان از تحویلی نگری تا
حدی مصون ماند. این امر از طریق رهیافت میان رشته ای فراهم می شود. فرادیدگاه و
رهیافت میان رشته ای ادعای کمال ندارند، اما می توانند به کامل شدن گام به گام
تعاریف دین از طریق یک فرآیند سیستمیک و پویا کمک کنند.
لینک سایت مجله
الهیات پویشی یکی از نظامهای الهیاتی است که در دوران پست مدرن رواج یافت. این نوع
الهیات می کوشد که به نظام معنوی حیات دوباره ببخشد. دیوید ری گریفین یکی از الهی
دانان پویشی و دارای پژوهشهای فراوان است. او با انتقاد از دو جهان بینی ماقبل مدرن
و مدرن می کوشد عناصری از هر دو نظام را برای ارائه نوعی الهیات که از فلسفه پویشی
وایتهد الهام گرفته است، به کار گیرد. برخی آموزه های مهم الهیات پویشی، همه تجربه
گرایی، نسخه وایتهدی خداباوری طبیعت گرا، تاکید بر آموزه غیر حس گرای وایتهد از
ادراک و یکپارچگی شهودات دینی، زیبایی شناختی و اخلاقی با عمومی ترین آموزه های
علوم در یک دیدگاه منسجم است. این مقاله با رصد کردن مواضع تحویلی نگری به نقد
نظرات گریفین در الهیات پویشی می پردازد. تحویلی نگری در تفسیر او از قدرت و خلاقیت
خداوند و تنزل آن در حد موجودات آفریده او بدون تبیین منطقی و صرفا برای حل برخی
معضلات الهیات سنتی مانند مساله شر و مساله اختیار در انسان، نمونه ای از تحویلی
نگری در اندیشه های گریفین است.
لینک سایت مجله
ايمان در اسلام، پاسخ مثبت به وحي است. از اينرو ارائه تحليلي
معناشناختي از آن ضرورت دارد. تحقيق حاضر به تحليل انتقادي از
تصور استاد مطهري درباره ايمان ميپردازد. ايمان در نظر ايشان، هويت
دو بعدي شناختاري و گرايشي است. ايشان از تحويلينگري فاصله
گرفته و به تعريف جامعنگر دست يافتهاند. از آنجا كه استاد، وحي را
متعلق ايمان ميشمارند، مفهومسازي ايشان درباره «ايمان» از تصور
ايشان از وحي كسب هويت ميكند. بهنظر ايشان، وحي هم شامل
آگاهيهاي نظري و عمليِ خطاب به عقل بشر است و هم نوعي ارتباط با
دل و روح بشري ميباشد. شيوه استاد در دستيابي به اين تعريف، از
اعتقاد ايشان درباره مشكك بودن ايمان نشأت ميگيرد. در نزاع اخذ
عمل در تعريف ايمان، ايشان مانند جمهور متكلمان شيعه، معتقد به
رابطه مفهومي «ايمان» و «عمل» نيست؛ اما رابطه وجودي و نسبت آنها
در عالم خارج را انكار نميكند.
دانلود
مقاله
مسئله شر،یکی از مسائل بنیادی در نظامهای الهیاتی،به ویژه در فلسفهء اسلامی بشمار
میآید.فلاسفه مسلمان شر را به امر عدمی،اعم از عدم ذات یا عدم کمال ذات،تحلیل
نمودند.صدر المتألهین از نظریه نیستیانگاری شر دفاع کرده و آن را برهانی دانسته
است.این نظریه با معضلی به نام شر ادراکی مواجه است که بنابر ادعای آن،بعضی از
وجودات،بالذات،به شر متصف میشوند.اما او در اینباره یکسان نمیاندیشد.بیان تحول
دیدگاه ملا صدرا در این مسئله،مهمترین یافته تحقیق حاضر است.منشأ این تحول تأثر
ملا صدرا از نصوص دینی(آیات و روایات)است.
لینک سایت مجله
این یه متن ازمایشی است .مسئله تخیل همواره از مباحثی است که در حـوزههـای مختلـف
فکـری در حوزه الهیات و دینپژوهی در دوران معاصر، از یـ سـو همـراه بـا
مبحـث «تجربه دینی»، و از دیگر سو ذیل انسانشناسـی کالمـی یـا الهیـاتی
برخـی متفکران، بدان توجه شده است. ولفهارت پاننبرگ، متأله معاصر آلمـانی،
بـا بررسی ضعف و قوتهای مباحث مربوط به تجربه دینی، کوشید تا بهواسطه
طرح بحث قوه تخیل ذیل بخشی از دیدگاههـای انسـانشـناختی خـود، در عین
بهرهبرداری از ظرفیتهای مختلف این مباحث، از کاستیهای آنها نیـز در ـان
باشــد. در ـن مقالــه ـر از بررســی مختص ـر بســتر معرفتــی ـ پـ ایـ
امـ انسانشناسـی پـاننبـرگ، در تفکـر جدیـد بـهطـورکلی و در
حـوزه الهیـات مسیحی بهطور خاص، به تشریح دیدگاههای وی در باب جایگاه قوه
خیـا و خصایل و ویژگیهای وابسته به آن، و ظرفیتهایی که در جهت مواجهـه
بـا خداوند در انسان ایجاد میکند، خواهیم پرداخت.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
اصالت تفکر فلسفی ملاصدرا و تبیین تعین معرفتی فلسفه او از مسایل بحث انگیز است.
صدرا شناسان معاصر دیدگاههای گوناگون در این خصوص ادامه کردهاند. منکران اصالت
تفکر فلسفی ملاصدرا او را به التقاط متهم کردهاند و قائلان به اصالت این فلسفه در
تبیین آن، دیدگاههای مختلف ابراز داشتهاند؛ عدهای آن را حکمت تلفیقی دانستهاند
که در نظام و ساختار معرفتی ابتکاری است و عدهای ملاصدرا را ابن سینای اشراقی به
سبک سهروردی دانستهاند و برخی فلسفه او را اصالتا «کلام» تلقی کردهاند و گروهی بر
زبان و منطق برتر در حکمت متعالیه تاکید کردهاند. «تنوع ابراز در مقام گرد آوری» و
«هندسه نوین معرفتی» دو دیدگاه دیگر در تبیین هویت معرفتی فلسفه صدرایی هستند.
مطالعه بین رشتهای تبیین روشنی از فلسفه صدرا است که در پرتو توجه به آفات
حصرگرایی روش شناختی قابل حصول است. اخذ روی آوردهای گوناگون در تبیین پدیدارها
نوعی کثرت گرایی روشی شناختی است که بر نظریه ذو مراتب بودن حقیقت استوار است،
نظریهای که تمایز فلسفه متعارف و متعالیه را توضیح میدهد.
لینک سایت مجله
به تعبیر مولوی (دفتر چهارم،بیت 3004): هم سؤال از علم خیزد هم جواب همچنانک خار
و گل از خاک و آب هم ضلال از علم خیزد هم هدی همچنانک تلخ و شیرین از ندی با
تعریف مساله،روش و ابزار تحقیق آن شناخته میشود و اینکه این معضل را در کدام
گسترهء علمی باید تحلیل کرد نیز معلوم میگردد اما اگر در حد رؤیت معضل متوقف
باشیم،در واقع همچنان در فرآیند حذف مساله به جای حل آن غلطیدهایم. فرق عالم عامی
در مواجههءبا مشکلات همین نکته است که عالم میتواند معضل را به صورت مساله علمی
تعریف کند اما عامی تنها به بیان مشکل در قالب درد دلهای سطحی بسنده میکند. به
عنوان مثال،وقتی در پاسخ به سؤال«چگونه میتوان به مدیریت مبتنی بر شایسته سالاری
رسید؟»گفته میشود:از طریق انتصاب مدیران موفق، مادامی که برای موفق تعریف دقیق
ارائه نشده و فرآیند انتصاب تدوین نگردیده است،در واقع به تکرار سؤال
پرداختهایم،و به تعبیر مولوی این «در گل ماندن»و ابتلاء به دور است:(دفتر
دوم،بیت2393) دور میشد این سؤال و این جواب ماند چون...
لینک سایت مجله
برآن هستند که از دانش توسعه یافتهای در گسترهء مدیریت برخوردار هستیم ولی عدهء
دیگر با نقد کردن کیفیت و ساختار این دانش در دو ساحت برنامه و اجرا برآن هستند که
دانش مدیریت از توسعهء وارونه برخوردار است. اکثر پیروان نظریهء دوم به دلایل امر
اشاره میکنند و عدهء نادری بر علت یا عوامل آن هشیاری مییابند نقد کارآیی و
اثربخش دانش مدیریت یکی از رهیافتهای عمده در نشان دادن دلایل توسعهیافتگی دانش
مدیریت در جامعه است. آنچه در بین این دو مهم-دغدغه مسألهیابی و دغدغه
روششناسی-اینک مورد بحث و تأکید قرار میگیرد دغدغهء نخست است. از دیگر مواضع مهم
مسألهگریزی اخذ جواب بهجای سؤال است. دغدغهء حل معضلات مدیران و دانشپژوهان
علم، مدیریت را به جستار از جوابها،نقد و نزاع در باب نظریهها کشانده است
درحالیکه مسأله در این میان گم میشود در حالیکه روشنی طرح مسأله دریافتن جواب
منوط به آن است.
لینک سایت مجله
اما،از آنجا که علم از مساله فربه شود،به دلیل فقدان مسائل ناظر به دانش
مدیریت،فلسفهء علوم مدیریتی به میان نیامده است و نیز به سبب عدم ارتباط وثیق و
دیالکتیک زایا بین مدیریت اجرایی کشور و دانش مدیریت چنین چرخهای نیز تحقق نیافته
است تا مدیران حرفهای کارایی و اثربخشی دانش مدیریت را به بحث و نقد
بنشینند،کارآیی و اثربخشی دانش مدیریت در جامعهء معاصر ایران اسلامی از به عنوان
یک مساله و دغدغه بنیادی مورد بحث قرار نگرفته است. به این طریق رخنهء ژرف بین دو
جریان رایج در تفسیر دانش مدیریت برطرف میشود:مدیریت آنگونه که از محافل علمی
غرب ترجمه و وارد میشود و مدیریت اسلامی به معنای اخذ روشهای مدیریتی از منابع
دینی با قرائتهای غیر روشمند از متون دینی تلقی اول با دغدغهء اثربخشی بازسازی
میشود و تلقی دوم با دغدغه کارایی مفهوم نوین مییابد.
لینک سایت مجله
این تنوع تابع خواست و فرمان اشخاص نیست و با تکفیر و لعن قابل مهار نمیباشد زیرا
هویت جمعی بلکه تاریخی دارد و نسبت به انکار و ناخوشایندی افراد با تبسم و یا ترحم
اعراض خواهد کرد. سازگار کردن بر برنامهای دقیق مبتنی است که از طریق گفتمان و
رابطهء تاثیر و تاثر متقابل دیدگههای متخالف را به داد و ستد مینشاند و در پرتو هر
دیدگاه،مواضع قوت و خلل دیگر دیدگاه را ارزیابی میکند و از این طریق نه به
اندیشهای التقاطی که به زاویهء دیدی فراتر و پرنفوذ دست مییابد،زاویه دیدی که او
را تا تجربه ژرفترین سطوح حقایق پیش میبرد. بر اساس مدیریت دقیق و با برنامهء
مدون تنوع تفسیرهای متخالف از امور-هر چند امور قدسی را میتوان به زمین حاصلخیزی
تبدیل کرد و از آن فهم ژرفتر،رهیافتی روشنتر به دست آورد. بنابراین،در مواجههء با
کثرتگرایی به جای تاکید جزمآمیز بر دیدگاه خویش و انکار و تکفیر عافیتطلبانهء
قرائتهای دیگر باید گفتگو با آنها پرداخت.
لینک سایت مجله
در فهم این آیه کدام تفسیر مصاب است و در تحلیل آن پدیدار دینی کدام دیدگاه به
حقیقت نزدیکتر است؟آیا میتوان در همهء موارد و مواضع خلاف به قاعدهء «اذا تعارضا
تسقاطا»عمل کرد و یا باید به«الجمع مهما امکن اولی من الترک»تمسک جست؟ کسانی که با
دغدغهء روش با اختلاف دیدگاهها مواجهه دارند گامی به عقب برمیدارند و از روشها
میپرسند:در اختلاف رویآوردها کدام روش را باید اخذ کرد؟با چه ملاکی میتوان روشی
را نسبت به سایر روشها ترجیح داد؟و مهمتر از همهء آنها،آیا صرفا باید روش،رویآورد
و مکتب خاصی را برگزید و دیگر روشها را باید فرو گذاشت؟آیا چنین اقدامی اثربخشی
تحقیق را کاهش میدهد یا آنرا افزایش میدهد؟ مواجههء مناسب با روشهای متنوع
چیست؟آیا اخذ همهء رویآوردها و برگرفتن تعداد فراوانی از روشها در تحلیل مساءله
واحد ممکن و مجاز است و یا از حصر توجه به روش واحدگریزی نیست؟کارآمدی تحقیق
وابسته به کدامیک از این دو وضعیت است؟آیا برگرفتن روشهای مختلف به التقاط مبانی و
درآمیختن دیدگاهها نمیانجامد؟ پرسش از نحوهء مواجهه با نوع روش در مطالعات دینی را
میتوان به دو مساءله متمایز تحلیل کرد:مساءله منطقی و پرسش تاریخی.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
به عنوان مثال، به محض شنیدن امری جدید، مانند اخلاق حرفهای، به رد و طرد آن
نپردازیم، بلکه ابتدا بپرسیم من چه تصوری از اخلاق حرفهای دارم؟ آیا خصومت و انکار
من ناشی از جهل و فقدان تصور دقیق و کامل از آن است؟ بر اساس این اصل موفقیت محقق
در مقام تحقیق منوط به تصویر دقیق و کامل وی از پژوهش و فعالیتهای مربوط به آن
است. آنها بلافاصله به نوشتن تعریف خویش از پژوهش میپرداختند و چون یادآور میشدم
که از این اصل به ظاهر روشن غافل شدهاند، انگشت تعجب به دهان میگزیدند؛ زیرا عمل
تعریف یکی از فعالیتهای پژوهشی است و هر کسی بر اساس تصوری که از این عمل
(تعریف)دارد، امور را تعریف میکند و بر اساس اصل یادشده، قبل از ارائه تعریف
پژوهش، باید بپرسیم تصور ما از تعریف چیست؟ آیا با تعریف بر آن هستیم ماهیت شیء را
بشناسیم یا آن را از هر چه غیر او است متمایز سازیم و یا صرفا به تمایز آن از امور
مشابه و مشتبه توجه داریم؟ بر حسب انگارهای که از تعریف داریم به تعریف
میپردازیم.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
علمشناسی امروزه به تبع تحول علوم، توسعه فراوان یافته و رهیافتهای متنوعی چون
علمشناسی منطقی ـ فلسفی، روان شناسی علم، جامعه شناسی علم و تاریخ علم را در
برگرفته است. دانشمندان مسلمان با توسعه و رشد دانشهای مختلف روزگار خود، به بسط و
تکامل علمشناسی نیز پرداختهاند و چهار رهیافت عمده و متفاوت در شناخت علوم به دست
آوردهاند. علمشناسی منطقی که ریشه ارسطویی دارد، در کتابهای منطق به میان آمده، و
بر تحلیلهای پیشینی، ضابطهای و ارائه اصول و قواعد حاکم بر علوم مبتنی است.
علمشناسی تطبیقی، با بررسی مقایسهای دانشها به ارائه الگویی برای طبقهبندی آنها
میپردازد. این رهیافت، مطالعه پسینی است و نزد دانشمندان مسلمان بسط فراوان یافته
است. علمشناسی تاریخی نیز ریشه ارسطویی دارد و با رهیافت پسینی و تجربی، به مطالعه
تاریخی رشد علوم و نظریههای علمی میپردازد. دانشمندان مسلمان با گشودن مبحثی در
سرآغاز هر علم با عنوان رؤوس ثمانیه، در واقع به علمشناسی مورد پژوهانه نیز
پرداختهاند. در این مقام، انطباق علمشناسی منطقی بر علم خاص، چالش انگیز بوده و
مسائل راهبردی برای هر دو ساحت علوم و علمشناسی به میان آورده است.
لینک سایت مجله
مساله توسعه علوم انسانی، مسالة چندتباری و چندعاملی است. از این رو تأکید بر برخی
علل و موانع را نباید به معنای نفی دیگر عوامل دانست. در میان موانع مختلف رشد
دانشهای انسانی به تحلیل موانع روششناختی بسنده میکنیم و آن را معطوف به جریان
رشد علوم انسانی در جامعة معاصر خود مورد تحقیق قرار میدهیم. در آمیختن مشکل و
مساله، تحویلینگری، اخذ مساله نما به جای مساله، اخذ نظریه به جای فرضیه، در
آمیختن مرز علوم، حصرگرایی روششناختی و فقدان الگوی پژوهشی برای تحلیل مسایل
چندتباری هفت مانع عمده در راه رشد و توسعه علوم انسانی است. هر یک از این موانع،
خود معلول عواملیاند و دارای آثار زیانبار، اما آن چه در این مقاله مورد تأکید است
اشاره به شیوههای عبور از این هفتخان وادی علم است که به صورت قواعد راهبردی
ارایه میشود.
لینک سایت مجله
توسعه علوم انسانی عوامل مختلفی دارد. در این مقاله به موانع مختلف رشد دانشهای
انسانی اشاره شده است. درآمیختن مشکل و مسئله، تحویلینگری، اخذ مسئله نما به جای
مسئله، اخذ نظریه به جای فرضیه، درآمیختن مرز علوم، حصرگرایی روششناختی و فقدان
الگوی پژوهشی برای تحلیل چند تباری، هفت مانع عمده در راه رشد و توسعه علوم انسانی
برشمرده شده است.
لینک سایت مجله
پرسش از رهاورد فلسفی صدرالمتالهین شیرازی و اصالت اندیشه فلسفی وی، از آغاز شهرت
او مطرح شده است. داوری در تعیین معرفتی فلسفه صدرا، مسبوق و منوط به شناخت اضلاع
روش شناختی حکمت متعالیه است. همانگونه که اساسا نقد و فهم سیستمی نگر فلسفه صدرا
در ترازوی روش شناسی میسور است. علاوه بر آنچه بیان شد، ملاصدرا در خصوص اندیشه
فلسفی خود ادعای برتر را بمیان آورده و حکمت متعالیه را در عنوان مهمترین اثر فلسفی
خویش اخذ کرده است. اگر چه ادعای حکمت متعالیه چندین قرن پیش از ملاصدرا طرح شده
است و بعنوان مثال، ابن سینا، نیز چنین ادعایی دارد. اما حکمت متعالیه عنوانی است
که در کاربرد رایج آن بر فلسفه ملاصدرا و پیروان وی اطلاق می شود.
لینک سایت مجله
درباره هویت معرفتی و روش حکمت متعالیه آراء متعددی بمیان آمده است.گروهی از
صاحبنظران با تلاش برای رفع اتهام تناقض و تهافت در آثار ملا صدرا به بررسی و تبیین
روش فلسفهورزی وی پرداختهاند. استاد حایری یزدی حکمت متعالیه را دارای زبان برتر
اصالت وجود میداند که به بررسی زبانهای موضوعی نظامهای پیشین میپردازد.وی مدعی
است«فرازبان» تلقی کردن حکمت متعالیه میتواند آنرا از اتهام تلفیق و نااستواری
برکنار دارد و نوآوریهای آنرا تبیین کند. فرازبان و زبان موضوعی،که از مفاهیم
کلیدی معناشناسی تارسکی هستند،پیش از وی نیز درباره زبانهای صوری شده بکار
رفتهاند.فرازبان بمعنای خاص کلمه،قابل تطبیق بر حکمت متعالیه نیست،اما وجود
فرازبان بمعنای نوعی فراروی در برخی بخشهای حکمت متعالیه قابل پذیرش است.با این
حال،این نظریه در تبیین ماهیت و روش حکمت متعالیه کافی بنظر نمیرسد و رفع
رخنههای موجود در آن نیازمند نظریههای کاملتری است.
لینک سایت مجله
پرسش از راز برتری حکمت صدرا و تفوق آن بر سایر نحله های فلسفی، سوالی است در حوزه
فلسفه اسلامی که می توان آنرا با تکیه بر روش شناسی ملاصدرا پاسخ گفت. در باب روش
شناسی ملاصدرا مجموعا هفت نظریه قابل گزارش است. نظریه مختار نگارنده، ملاصدرا را
در برخورداری از منابع متنوع و متکثر خود، دارای یک الگوی پژوهشی می داند که با
پیروی از آن موفق به ابداع نظریات جدید می گردد و بدینسان نوآوریهای فراوان وی را
قابل تبیین می داند. نقطه مقابل این نظریه، دیدگاه التقاطگرایانه است که ملاصدرا را
به التقاط اندیشه ها متهم می کند. این نظریه از تبیین نوآوریهای او قاصر است. این
نوشتار با ملاصدرا در یکی از غامضترین مسایل فلسفه اسلامی، همراه شده و تلاش کرده
است تا بگونه ای مستند، الگوی پژوهشی وی را در این مساله نشان دهد.
لینک سایت مجله
ملاصدرا در تحلیل ایمان به گزارش و تفکیک مفهومی تعریفهای گذشتگان می پردازد. از
نظر او علم یا تصدیق یقینی مفهومی محوری در ایمان است. او جایگاه مفاهیم دیگری چون
اقرار زبانی، احوال، و اعمال را در مفهوم ایمان بررسی می کند و آنها را به مفهوم
علم پیوند می-زند. پس از این تلفیق، وی از مفاهیم فلسفی، عرفانی، و قرآنی همچون
توحید، حکمت، نور، و عقل یاری می جوید تا فرادیدگاه خود در مسئلۀ ایمان را به تصویر
کشد. طی این مراحل نشاندهندۀ استفادۀ ملاصدرا از روش میانرشته ای با الگوی تلفیقی
است.
لینک سایت مجله
بر اساس یکی از دیدگاه های طرح شده، روش شناسی ملاصدرا در حکمت متعالیه تفکیکی است.
مدعای این نظرگاه این است که ملاصدرا در سیر تحول روشی خود از رویکرد فلسفی ـ
عرفانی و تاویلی نخستین خویش به رهیافتی وحیانی دست می یابد. مستند تفکیک انگاری
مطالعه ای موردپژوهانه بر رویکرد ملاصدرا در مساله معاد جسمانی است. اگر چه نگاه
تحولی به حکمت متعالیه و سنجش عینی تفکر صدرایی از مزایای این طرح پژوهشی است، ضعف
هایی چون: نگاه حصرگرایانه به تحول، ایهام ملازمت تلفیق و تاویل، عدم کفایت ادله، و
خلط ایستار فلسفی و ایستار وحیانی این نظریه را با چالش جدی مواجه می سازد.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
نوشتار حاضر با تأکید بر ضرورت برنامهریزی در هدایت پایاننامههای تحصیلی
دورههای تحصیلات تکمیلی و جهتگیری آنها در رفع نیازهای تحقیقاتی جامعه و احیاء
میراث علمی و فرهنگی بگزارش مختصر از پایاننامههای تحصیلی گروه فلسفه و کلام
اسلامی دانشگاه تهران در شناخت حکمت متعالیه صدرایی میپردازد.علاوه بر اهداف
اطلاعرسانی،ترغیب همکاران در گروههای آموزشی دانشگاهها بر این امر مهم و تشویق
دانشجویان به احیاء میراث علمی از فوائد این گزارش است.
لینک سایت مجله
پرتوی از احوال و آراء ملاصدرا «احد فرامرز قراملکی» چکیده :{IBملاصدرا فیلسوف شهیر
تاریخ اسلام است که با اخذ رویآورد بین رشتهای توانست با دید
کلامیتفسیری،تاریخی،فقهی و عرفانی به تحلیل مسائل هستیشناسی و خداشناسی بپردازد و
مکتب نوین فلسفی را در تاریخاسلام بنا نهد. شیراز خود به دلیل وجود دو مکتب فلسفی و
کلامی مهم-مکتبجلال الدین دوانی و مکتب صدر الدین دشتکی-مرکز مهم علمی بوده است
ودانشمندان زیادی در حوزه فلسفی شیراز تربیت یافتهاند و ملاصدرا وارثتأملات و
ژرفنگریهای آنها است. {Sآنان که ره دوست گزیدند همه#در کوی شهادت آرمیدند همه#در
معرکه دوکون فتح از عشق است#هرچند سپاه او شهیدند همهS} ***** {Sگویم سخنی ز حشر
چون برق زمیغ#بشنو که ندارم از تو این نکته دریغ#اینجا و تنت که هست شمشیر و
غلاف#آن روز بود غلافش از جوهر تیغS} ***** {Sزاهد ز بهشت خان و مان میسازد#عابد
به عمل بدان جهان میتازد#عارف به معرف درون مینازد#عاشق ز برای دوست جان
میبازدS} رباعی اخیر به اقسام عبادات اشاره دارد که از روایت معروف علویالهام
گرفته است. ملاصدرا در مثنوی خود گوید: {Sمستی من هر دم افزون میشود#رازها مستانه
بیرون میدود#او چنین میپرورد من چون شوم#او چنین میخواندم من چون دوم#او چنین
غلطاندم بیپا و سر#من چگونه اوفتم راهی دگرS} -هویت ربطی ما و جهان آیا رهآوردهای
ملاصدرا انتها برای اذهان پیچیده و فلسفه آموخته قابلارائه است و کسانی که در تفکر
فلسفی رسوخی ندارد از تعلیم او محرومند؟اگرچه آشنایان با مبانی فلسفی از تفکر
صدرایی بیشتر بهرهمند میشوند اماچنین نیست که غیرمتخصصان را راهی برای آشنایی با
آراء وی نباشد.
لینک سایت مجله
قاعده الواحد در تاریخ پرفراز و نشیب خود در فرهنگ اسلامی سه گونه عمده از مسائل را
بر انگیخته است : یک ، تحلیل مضمون و ساختار معنایی اعده ، دو . پرسش از صدق آن (
ادله اثبات و دلایل نقد و رد ) ، سه . سوال از نقش روش شناختی آن . در این میان
مسئله دوم اقبال طرح و بحث فراوان یافته است و مسئله سوم بصورت مدون اینک ارائه می
شود . حکیمان در اثبات بسیاری از مسائل فلسفی به قاعده الواحد استناد کرده اند .
آیا قاعده الواحد توانایی تبیین همه آن مسائل را دارد ؟ یا اینک نقش روش شناختی و
تبیین نگری آن محدوده به پاره ای از مسائل الهیات بمعنی الاخص است ؟ نظر دقیق ،
پاسخ اخیر را بر می گزیند و از استناد به قاعده الواحد در اثبات مسائل منطقی ،
طبیعی و پاره ای از مسائل الهیات بمعنی العم می گریزد .رهیافت ملاصدرا ، به این
مسئله بر اساس در مقام چالش با دلیل ان سینا در اثبات تعدد قوای نفس براساس قاعده
الواحد تاملات شارحان را برانگیخته است
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
تاریخ نگاری فلسفه با اندیشه مدون فلسفی همزاد و همراه بوده است. مطالعه تاریخی
فلسفه، تطور و تحقق آن را در زمان نشان می دهد و رهیافتی در شناخت ژرفتر این دانش
است. نهایت ناپذیر بودن مطالعه تاریخی، محدود بودن مطالعات تاریخی موجود به بخشی از
حیات فلسفی بشر و سوگیریهای غفلت آور در برخی از تاریخ فلسفه ها، الزام تدوین تازه
ای از تاریخ فلسفه را نشان می دهند. اما تدوین تاریخ فلسفه با رخنه های روشی متعددی
روبروست:هویت معرفتی تاریخ فلسفه، دامنه نامتعین فلسفه، ترابط دانشهای گوناگون با
فلسفه ، مسئله محوری یا شخص یا مکتب محوری، تحویلی نگری و فقدان الگوی پژوهشی
شایسته از مهمترین این رخنه هاست.
لینک سایت مجله
لیپمن را سرآغاز فلسفه برای کودکان می دانند. نوآوری وی در اساس، تحولی در شیوه
آموزش و پرورش بوده است. فلسفه برای کودکان در مفهوم سازی لیپمن برنامه ای برای
افزایش مهارت تفکر نقاد و خلاق در درک مسایل فلسفی نزد کودکان است. این برنامه سه
مقوم اساسی دارد: خود اصلاحگری، حساسیت معقول نسبت به زمینه و داوری بر پایه اعتماد
بر ملاک های عینی. برنی فیر نیز با همان رهیافت و تلقی لیپمن اما با سبکی متفاوت به
فلسفه برای کودکان پرداخت. بررسی مقایسه ای این دو سبک پرتوی در شناخت کاملتر و
تحلیل ژرفتر روی آورد لیپمن است. این مقایسه در تدوین الگوی متناسب با فرهنگ ایرانی
اسلامی در فلسفه برای کودکان نکته آموز است. هر دو سبک یاد شده در سنت باختری فلسفه
بر فلسفه تحلیلی روئیده است.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
پرسش از چیستی، موضوع فلسفه متعلق به حوزه علمشناسی است. ارسطو راهی به سوی وحدت و
تمایز علوم گشوده و ضابطهای منطقی را به عنوان یک توصیه روشی فراروی دانشمندان
قرار میدهد: در مسائل هر علم باید از عوارض ذاتیه موضوع آن علم سخن گفت. ابنسینا
در ادامه کار فارابی قاعده فوق و متفرعات آن را به تفصیل نظام میدهد و در مقام عمل
نیز هنگام ورود به همه رشتههای علمی به ضوابط منطقی پایبندی نشان داده و موضوع
فلسفه را هم مطابق با این ضوابط تعیین مینماید. ابنرشد عمدتا نقشی جز شارح و مفسر
ارسطو ایفا نمیکند و قواعد منطقی ارسطو را پیرامون علمشناسی همان گونه که وی
ارایه نموده است، تشریح مینماید. تفاوت اساسی ابنرشد با ابنسینا آن است که در
مقام عمل در ورود به رشتههای گوناگون علمی از جمله فلسفه توجهی به قواعد علمشناسی
ندارد و با نظر مستقیم به مسائل وارد بحث میشود. تطبیق قواعد منطقی دانششناسی بر
همه آنچه به عنوان مسائل فلسفی مطرح است چالشخیز میباشد. ابنسینا برای پر کردن
شکافی که میان مقام تعریف و مقام تحقق علوم به طور کلی و فلسفه به نحو خاص وجود
دارد، تلاشهایی انجام داده است.
لینک سایت مجله
خیال بمثابه از قوای نفس مورد توجه فارابی است ولی مباحث توجیه خیال بشیوه متاخران
در آثار وی مطرح نیست.ابنسینا قوه خیال را ضمن قوای متعدد دیگر برای نفس به اثبات
میرساند و ملاک تعدد و تعداد قوا را به دست میدهد.سهروردی قوای سینوی را با این
هدف که ادراک خیالی را توسط عالم مثال تبیین کند نفی مینماید.صدرالمتألهین در نفی
یا اثبات عالم مثال مورد دو گونه داوری قرار گرفته است.همانگونه که گروهی از حکما
تبیین تخیل و اموری چون وحی،معاد،خوارق عادتق،رؤیا،...را موقوف بر عالم مثال
میدانند،گروهی دیگر همه این امور را توسط قوه خیال تبیین مینماید.
لینک سایت مجله
این مسلم است که موت بر بدن واقع میشود و بر روح حاکم نمیباشد و نفس فنا
نمیپذیرد و عارض شدن موت بر نفس چیزی جز انتقال آن از نشئات دنیا به آخرت و قبول
فعلیت نیست،لذا در کلمات اهل عصمت،از موت به انتقال از عالمی به عالم دیگر تعبیر
شده است(ملاصدرا،1381،ص 256). شیخ محمود شبستری میگوید: سه گونه نوع انسان را ممات
است یکی هر لحظه و آن بر حسب ذات است دوم ز آنها ممات اختیاری است سوم مردن مر او
را اضطراری است# وی سه نوع مرگ را برای انسان بیان میکند،مرگ آن به آن و لحظه به
لحظه و دیگری مرگ اختیاری که مخصوص انسان است و همچنین مرگ اضطراری که بر اثر آن
تعلق به بدن منتفی میشود و نفس با ورود به عالمی دیگر هیچگونه تصرف و تدبیری در
بدن و قوای آن ندارد. این امر طبیعی برای نفس است،در مرگ طبیعی نفس بر اثر تحول
جوهری با رسیدن به غایت حقیقی و کمال ویژهی خود از عالم ماده بینیاز شده و تصرف
در بدن را رها میکند و از آنجا که هر نفس ذاتا به سوی غایت اصلی خود توجه
دارد،مرگ حقیقتی ثابت و حق است که با رسیدن نفس به مقصد خود روی میدهد. تمثیل برای
تمایز مرگ اخترامی و طبیعی ملاصدرا برای بیان فرق بین این دو مرگ،در مثالی بدن
انسان را به کشتی و نفس انسانی را به باد تشبیه میکند و میگوید: گاهی هلاکت این
کشتی و از هم پاشیدن اجزای آن به خاطر قوت تندبادی است که بر کشتی وارد میشود که
کشتی تحمل این باد را ندارد و این باد آلات کشتی را ضعیف کرده و میشکند.
لینک سایت مجله
رخدادها اموری اند که واقع میشوند یا اتفاق می افتند. هر چند بحث فلسفی از رخدادها
در متافیزیک معاصر بسیار برجسته تر از گذشته است، م یتوان پیشینه این مساله را در
فلسفه قدیم در قالب بحث حرکت و سکون و نیز بحث از مقولات فعل و انفعال بازجست.
پرسشهای مهم در باب رخدادها را میتوان در سه محور هستی رخدادها (به مثابه مقوله
متافیزیکی مستقل)، چیستی رخدادها و معیار تمایز و اینه مانی آنها جای داد. دونالد
دیویدسن از جمله متافیزیسنهای معاصر است که در هر سه محور بحث کرده است. مهمترین
استدلال او برای اثبات وجود رخدادها از خصلتی وجودشناختی معناشناختی برخوردار است.
او احتجاج میکند که منطق محمولات متعارف نمیتواند اعتبار شهودی استنتاج جملههایی با
قیود کمتر از جملهای با قیود بیشتر را نشان دهد. وی سپس راه چاره را در این میبیند
که جمله های مزبور را به صورت جملههایی مسور که در آن بر روی رخدادها سور بسته می
شود بازسازی کنیم که با توجه به تفسیر کواین از تعهد وجودی مستلزم قبول وجود
رخدادها خواهد بود. اختصاص به افعال، اختصاص به قیود استاندارد، امکان تکمیل منطق
محمولات متعارف و عدم الزام در پذیرش معیار کواین برخی از نقدهایی که بر استدلال
دیویدسن وارد شده است. با بررسی این نقدها و پاسخهایی که به آنها داده شده و نیز
پاسخ های محتملی که میتوان داد نتیجه می شود که استدلال دیویدسن از قاطعیت لازم
برخوردار نیست.
لینک سایت مجله
ارسطو، علی رغم این که «کلی جواهر» را جوهر دانسته است، علم را عرض می داند. این
امر این پرسش را رقم زده است که «کلی جوهر» چگونه می تواند در عین جوهر بودن، عرض
باشد؟ ابن سینا در پاسخ، موضوع گزاره مورد نزاع را از «صورت ذهنی جوهر» به «ماهیت
جوهر» تغییر داده است، تا صدق آن را در قالب حمل شایع صناعی بالذات تضمین نماید.
ملاصدرا با توجه به این تغییر و نقد ابن سینا، راه چاره را در طرح حمل اولی ذاتی
دانسته است. با بررسی راهکار ابن سینا و ملاصدرا می توان به خوبی ضرورت طرح تمایز
«حملین» به وسیله ملاصدرا را دریافت. همچنین می توان به خوبی پی برد که راه حل های
ایشان علی رغم ادعای قوام صفری یکسان نیست. و نیز نمی توان آن گونه که فلاحی می
گوید راهکار ملاصدرا مبنی بر تمایز حملین را ناکارآمد دانست، اگرچه این راهکار تنها
پاسخگوی بخشی از معضل پدیدآمده است.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
الگوی علم شناسی موضوع محور ارسطویی- سینوی، فلسفه اولی را بحث از عوارض ذاتی
«موجود بما هو موجود» دانسته و دو حوزه امور عامه و الهیات بالمعنی الاخص را ذیل آن
علم واحد دسته بندی می کرد. با پیشرفت تاریخی علم کلام و غلبه یافتن رویکرد فلسفی
در آن، مباحث دو حوزه مذکور از یکدیگر تفکیک شده و با لحاظ کردن آن ها به عنوان دو
علم مستقل، به تدریج الگوهای متنوعی، یکی پس از دیگری و هریک با نقد الگوی پیشین،
برای وحدت بخشی مباحث امور عامه ارائه گردید. از ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف نوآور
می توان توقع داشت که در این سیر تاریخی و خصوصا با تحولی که در محتوای فلسفه اولی
ایجاد کرده طرح بدیعی نیز برای شناسایی آن عرضه کرده باشد، اما او نامنتظرانه به
همان موضع ارسطویی- سینوی بازگشته است. در تییین چرایی اتخاذ این رای، شواهد
غیرمقنع و قابل دفعی وجود دارد که نشان می دهد آن موضع، حاصل اندیشه های ابتدایی –
و نه نهایی– ملاصدرا بوده است. اما قابل دفاع تر است که آن موضع فلسفه شناسانه
ملاصدرا با فلسفه او سازگار دانسته شده و یا اینکه با توجه به قرائن متعدد و از
جمله برای حفظ ادعای انقلاب پارادایمی حکمت متعالیه نسبت به سنت های فلسفی پیشین،
رخنه ای در اندیشه او محسوب گردد.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
تحلیل جایگاه اخلاق در فلسفه برای کودک بر بازانگاری به فلسفه در چهار سطح
فلسفهورزی (شامل تجربه فلسفی و تفکر فلسفی)، فلسفه پژوهی، فلسفهگویی و
فلسفهخوانی است. سه مفهوم اخیر به مفهوم پایهیی فلسفهورزی استوار است.
فلسفهورزی در سنت یونانی ـ اسلامی دو حیثیت نظری و عملی دارد و مفهوم مهم سلوک هر
دو حیثیت را به یکدیگر پیوند میدهد. استکمال نفس و تشبه به اله به این سلوک ناظرند.
استکمال نفس در گفتمان حکمت متعالیه، نه بدستآوردن کمالات ثانیه بلکه استکمال
جوهری نفس و کمالیابی در کمال نخستین(نفس) است. پس فلسفهورزی بمعنای راستین کلمه
با تحول وجودی فرد که بنیان تحول اخلاقی است، همراه است. فلسفهگویی و فلسفهخوانی
که عاری از چنین تحولی باشد، زبانآوری، سخنپروری، تمرین انتقال الفاظ و انباشتن
ذهن از مفاهیم مرتبط یا غیرمرتبط است. فلسفه برای کودک بر پایه چنین تفسیری از
فلسفهورزی ماهیت اخلاقی دارد و بر رشد و تحول وجودی کودک تاکید میکند.
لینک سایت مجله
مسئله این پژوهش، تحلیل دیدگاه ملاصدرا در نقد نظریه عدم امکان شناخت حقایق اشیاء و
نیز بررسی انتقادی نظریه ملاصدرا در امکان شناخت حقایق امور است. ملاصدرا دو نظریه
امتناع شناخت حقایق بسایط و امتناع شناخت حقایق همه اشیاء را نقد و تحلیل می کند.
بنا بر نظر ملاصدرا، ماهیت را می شناسیم در عین آن که وجود را نمی شناسیم. این بدین
معنی است که ما حقایق اشیاء را می شناسیم و عدم معرفت به همه لوازم اشیاء به سبب
عدم علم به وجود آن هاست، نه عدم علم به ماهیت آن ها؛ عدم آگاهی ما به همه لوازم و
آثار اشیاء معلول عدم علم به حقیقت وجود شیء است، اما بر اساس تعابیر مختلف رابطه
ماهیت و وجود در حکمت متعالیه، امکان ندارد کنه ماهیت چیزی را بشناسیم و از حقیقت
وجود آن بی خبر بمانیم؛ علاوه بر این که تحویل مفهوم حقیقت به ماهیت، در نظریه عدم
امکان شناخت حقیقت، نارواست. تبیین رابطه وجود و ماهیت نشان می دهد که نمی توان بین
علم به ماهیت یک شیء موجود خارجی و علم به وجود آن مرز عبورناپذیری قائل شد.
لینک سایت مجله
در بررسی سیر جریان عقلگرایی در جهان اسلام معمولا به بررسی چالشهای جریان عقلگرایی
با گروههای ظاهرگرا، متکلمان اشعری و صوفیه پرداخته میشود و کمتر به بررسی و مقایسه
جریانهای مدافع عقل با یکدیگر اقبال میگردد. در میان جریانهای مدافع عقل، دو سنخ
خردورزی خودبنیاد و خردورزی وحیباور جایگاه موثرتری دارند. زیرا در گفتگوی این دو
سنخ از خردورزی است که نیازهای متقابل عقل و دین به هم آشکار میشود و گفتگوها از
جدلهای صنفی فاصله گرفته و به گفتگوی واقعی نزدیکتر میگردند. هدف این نوشتار بررسی
مواضع خلاف و وفاق خردورزی ابوحاتم رازی، احمدبنحمدان (ف.322 ﻫ .ق) و محمد بن
زکریای رازی (ف.313 ﻫ .ق) بعنوان نمایندگان خردورزی خودبنیاد و خردورزی وحی بنیاد
در قرن سوم و چهارم هجری است. این دوره اهمیت زیادی در تاریخ تفکر اسلامی دارد،
زیرا در این دوره است که گفتمانها و مکاتب فکری شکل میگیرد و نظریهها و مرزبندیها
ظهور و نمود مییابد.فروکاستن اختلاف عقلگرایی ابوحاتم و محمدبن زکریای رازی به
اعتقاد یا عدم اعتقاد ایشان به ضرورت نبوت، یک مقایسه بسیار سطحی است که مولفهها و
ماهیت عقلگرایی ایشان را بیان نمیکند. نوشتار حاضر در پی این است که ریشههای دورتر
و اصلی این اختلاف را واکاوی نماید و تصویری از روش عقلگرایی و نظام معرفتی هریک
ارائه دهد
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، از اوّلین تالیفات
صدرالمتالّهین است. این کتاب دارای تمام ابواب فلسفی است و صدرالمتالّهین تا آخر
عمر خویش در بخشهای مختلف آن دخلوتصرف نمودهاست. از این رو، کتاب مذکور از
مهمترین آثار وی در زمینة حکمت متعالیه و تبیین مبانی آن به صورت نظری است. اسفار
همچون کتابهای دیگر، در حیطه تحلیلهای محتوایی (رهآوردها) و روشی (رویآوردها)
مورد بررسیهای فراوانی قرار گرفتهاست.پژوهش جاری درصدد بررسی شناخت سومی از این
کتاب (به شیوه الگوشناسی نگارش) است و سعی در اثبات اتخاذ الگویی پیشینی از سوی
مولّف کتاب –در صورت وجود الگو- و سپس تبیین آن الگو در دامنهای خاص از کتاب است.
رهآورد این پژوهش، که به روش تحلیل ساختار نوشتاری کتاب و مقایسه آن با منابع
صدرالمتالّهین در نگارش اسفار به دست آمدهاست، اثبات وجود الگویی پیشینی و دقیق در
نوشتار، و سپس تبیین این الگو در طی سه گام مختلف و مترتّب بر هم است.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
تاثیر انگاره هر فیلسوف از فلسفه در نظام فلسفی او، ضرورت مقایسه انگارهها را در
فلسفه تطبیقی نشان میدهد. از آنجا که یکی از مواضع شناخت انگاره فیلسوف، تعریف وی
از فلسفه است، رهیافت کشف انگاره این دو فیلسوف، تحلیل مقایسهای تعریف آنان از
فلسفه است. هر دو فیلسوف، نگاه فرایندی به فلسفه دارند و آن را گذار از عالم کثرت
به عالم وحدت میدانند. برای هر دو، ثمره این گذار مشاهده حقایق، در پرتو اشراق است.
از نظر افلاطون، حیرت، درگیری وجودی با پرسش فلسفی و اشتیاق به حکمت، مراحل ابتدایی
فرایند فلسفهاند که به تحلیل درون فیلسوف اختصاص دارند. تمرین مرگ، راهکار افلاطون
برای گذار از محسوسات است، ولی سهروردی بدون پرداختن به تحلیل درون فیلسوف، این
فرایند را با انسلاخ از دنیا میآغازد. غایت فلسفه، برای افلاطون تشبه به اله و
همنشینی با او و جاودانگی است و در نگاه سهروردی، حکمت نهایت ندارد.
لینک سایت مجله
خداوند در آثار ابنسینا به مثابة وجودی کاملا متفاوت و دیگر حضور مییابد و وی در
مباحث فلسفی خویش، از واجبالوجود به عنوان خدا، تصویری ارائه میکند که نهتنها به
لحاظ وجودی، متعالی صرف و متباین نسبت به ماسواست؛ بلکه حتی دامنۀ این تعالی تا
حوزۀ ذهن و معرفت انسان نیز ادامه مییابد. از سوی دیگر، مباحث وی دربارۀ نیایش در
آثار گوناگون او، در نگاه نخست ممکن است بیانگر ناسازگاری یا دستکم چندگانگی
دربارۀ تصور بوعلی از خدا باشد. اما ابنسینا که به اشکال نیایش با خدای غیرشخصوار
واقف است، بهصراحت، سخن گفتن به معنای عرفی را با واجبالوجود متعال محال میداند؛
ازاینرو به جای تغییر تصویر خدا، به مفهومسازی دیگری از نیایش میپردازد و تعریفی
فلسفی از آن ارائه میدهد. حقیقت نیایش در نگاه وی، یک گفتگوی صرف نیست؛ بلکه
گونهای تحول وجودی است که در معرفت و عشق ریشه دارد. وی این امر را با تمایز نهادن
میان دو بعد ظاهری که وی با رویکری تشریعی بیان میکند و بعد حقیقی که با نگاه
فلسفی وی پیوند دارد و تحویل نیایش به مفهوم عشق توضیح میدهد. مفهومسازی ابنسینا
از عشق الهی نیز، هم با تصور وی از خدای غیرمتشخص و هم با تعریف نیایش سازگاری
کامل دارد
لینک سایت مجله
ارائه تعريفي روشن براي قواي نفس و برشماري كاركردهاي هريك از قوا، نيازمند پاسخي
پيشيني به مسئله «امكان تعدد قواي نفس و ملاك تكثر يافتن هريك از آن ها» است. ابن
سينا از اولين فيلسوفاني است كه به تبيين جايگاه دقيق قوا در نفس پرداخته و ملاك
«تعدد قوا بر اساس تعدد جنسي ـ نوعي افعال» را بر مبناي قاعده «الواحد» ارائه داده
است. فخررازي با نفي كبروي قاعده الواحد، ملاك ابنسينا را به چالش ميكشد. او تعدد
قوا را به تعدد آلات فروكاسته و بر اساس آن، نفس را به شكل مستقيم، فاعل و مدرِك
تمام افعال و ادراكات خود دانسته است. در اين ميان، صدرالمتالهين راهي ميانه را بر
اساس مباني نفسشناسي خود كه مبتني بر هستيشناسي حكمت متعاليه است، ارائه ميدهد.
او نه كاملاً همسان با ابنسينا گام برداشته است تا قواي نفس را فاعل و مدرِك
مستقيم معرفي كند، و نه سخني همانند فخررازي در نفي واسطه گري قوا ارائه داده است؛
بلكه با نگاه تشكيكي به نفس، تحويلي نگري ابنسينا و فخررازي را نقد كرده و با قرار
دادن قواي متعدد نفس در سه مرتبه حس، خيال و عقل، به رغم اثبات واسطه گري قوا، نفس
را نيز مستقيماً مدرِك و فاعل مباشر دانسته است.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
با توجه به اینکه در پژوهشهای مختلف، در اطلاق بر «برداشتهای ذهنی از خدا» سه
تعبیر «مفهوم خدا»، «تصور خدا» و «تصویر خدا» اغلب به یک معنا استفاده شده است، در
این نوشتار درصددیم تا با بیان تمایز این تعابیر به نقش روششناختی توجه به تمایز و
پیوند آنها بپردازد. برداشت ما از خدا به اعتبارهای گوناگون نامهای مختلفی به خود
میگیرد. تنها یک «مفهوم خدا» وجود دارد که انسانها آن را بهگونۀ متفاوتی از
همدیگر ادراک میکنند؛ بنابراین نمیتوان ادراکهای مختلف را مفهومهای خداوند
نامید. اما واژۀ تصور، معنای عامی را دارد که در عین اینکه نقش فاعل شناسا را بیشتر
نشان میدهد، از محدودیتهای مترتب بر مفهوم و تصویر نیز فارغ است؛ زیرا تعبیر
«تصویر خدا» نیز بهطور ضمنی دال بر وجود عناصر خیال از قبیل استعارهها و
اسطورههاست، پس پژوهش را به جهت خاصی مقید میکند. در این میان، مدل خدا تعبیر مهم
اما کمتر شناختهشدهای است که با ایجاد یک شبکۀ زبانی، نقشی روششناختی در تصور ما
از خدا و معرفت دینی بهمثابۀ دنیای ناشناختۀ تحقیق دارد. مدلهای خدا استعارههای
قدرتمندی هستند و رابطهای تمثیلی با مفهوم دارند؛ از اینرو بهلحاظ معرفتی بر
مبنای رئالیسم عینگرا ارزیابیشدنی نیستند؛ اما در آزمون انسجام و تناسب، بهطور
جدی مورد توجه انسجامگرایان و عملگرایان قرار دارند.
لینک سایت مجله
شناخت فرآیند صدور فعل» از منظر هر یک از فیلسوفان مسلمان، یکی از ارکان کشف دیدگاه
وی در حیطه مباحث فلسفه عمل است. فرآیند صدور فعل نزد متکلّمان و فیلسوفان سینوی،
در چند مرحله خاصّ تبیین میگردد. فرآیندی که صدرالمتالهین در مقامی از آن تبعیّت
کرده و در مواضعی دیگر، دیدگاه متفاوتی را اتّخاذ و ارائه مینماید. مساله اساسی
این جستار، کشف مواضع حقیقی اختلاف و اتّفاق ابنسینا و صدرالمتالهین در تحلیل
وجودشناختی فرآیند صدور فعل است. رهآورد بهدست آمده نشانگر آن است که اگرچه
صدرالمتالهین در تحلیل مفهومشناختی مبادی صدور فعل با ابنسینا همراهی کرده و چند
مرحله متباین امّا مترتّب برهم را ترسیم مینماید، اما در تحلیل وجودشناختی، اتّحاد
وجودی مبادی صدور فعل را مطرح نموده و با نگاه تشکیکی به قوای نفس که برخواسته از
مبانی هستی شناختی حکمتمتعالیه است، مراتب صدور فعل را نیز درضمن مراحلی تشکیکی
تبیین مینماید. بر اساس دیدگاه وی، تمام معانی نفسانی متقدّم بر فعل (مبادی صدور
فعل)، معانیای در هم تنیده بوده و هر معنا از حیث وجودی، عین معنا و مبدا دیگر
است.
لینک سایت مجله
در نگاه برخی فلاسفه، فلسفه به سلوک ذهنی و تبادلات مفهومی تقلیل می یابد. در
مقابل، برخی دیگر از فلاسفه با تکیه بر جنبه های عملی، فلسفه را سلوک وجودی
میدانند. از نظر ملاصدرا، فلسفه فرایند استکمال نفس انسانی است. استکمال نفس، نه از
گونه رشد کمی یا کیفی بلکه بمعنای استکمال ذاتی، اشتداد و سلوک وجودی. او غایت
فلسفه را تشبه به اله میداند و این تشبه با دو مشخصه احاطه به معلومات و تجرد از
جسمانیات محقق میگردد. سلوک انگاری فلسفه، پیامدهایی همچون کثرت گرایی فلسفه ورزی،
فلسفه ورزی بیکرانه، تناظر ارتقاء معرفتی با ارتقاء وجودی، کثرت گرایی روش شناختی و
همبستگی تهذیب نفس و فلسفه را بدنبال دارد. ملاصدرا با تکیه بر سلوک انگاری فلسفه،
میکوشد حکمت متعالیه را بر اساس الگوی سفرهای چهارگانه سامان دهد.
لینک سایت مجله
بسیاری از فیلسوفان پیش از مالصدرا وجود را اعتباری و معقول دوم می ؛دانستند به این
معنی که
إدارای ماب زای عینی و بالذات نیست. اصالت ةدر نظری اگر وج ود، وجود عین تحقق و
خارجی بودن
است مفهوم وجود ، مابإزاییا مصداقدارای ضرورتاً عینی خواهد بود و به همین دلیل
نمیتواند
اعتباری و معقول دوم به معنای پیش گفته باشد . در واقع بین اصیل بودن، منش أ آثار
بودن و خارجی
بودن وجود و نحوة داللت مفهوم وجود به امور که معقول اول یا دوم بودن آن را مشخص می
،کند
رابطهای برقرار است. ما نشان خواهیم داد بر اساس هر دو تعریفی که از معقول ارائه و
دوم های اول
مفهوم وجود شده، در معنایی که در نظریة اصالت وجود مد نظر است، معقول اول خواهد
بود. این بر
اساس اصالت وجود ، در بردارنده و مالزم با این ققیقت است که مفهوم وجود معقول اول
است. مفهوم
وجود معانی ادارد که به دیگری هم عتبار برخی از آنها معقول دوم است.
دانلود
مقاله
بداء یکی از مهمترین آموزههای اعتقادی اسلام و از اختصاصات مذهب شیعه است. به رغم
آنکه دهها اثر در مورد بداء نگاشته شده، توضیح نحوه وقوع آن با رویکرد مبتنی بر
جهانشناسی فلسفی نخستینبار توسط میرداماد آغاز گشته است و صدرالمتالهین و حکیم
سبزواری این راه را ادامه دادهاند. اما با بررسی آرای این سه فیلسوف مشخص میشود
که تبینهای ایشان نه تنها خالی از خلل نیست، بلکه برخی از اشکالات دیدگاههای
ایشان علاوه بر استدلال، ریشه در جهانبینی آنان دارد. برای تبیین بداء ابتدا باید
«لوح محو و اثبات» تبیین گردد. لوح محو و اثبات از مراتب علم الهی، و مجرد است؛ پس
باید به نحوی تبیین شود که هم مجرد و هم قابل تغییر باشد. اما بر اساس باور به
هیولی ـکه یکی از ارکان مهم جهانبینی بسیاری از فلاسفه مسلمان استـ تغییر و
تحول، منحصر در مادیات بوده و در مجردات به هیچ وجه امکان ندارد. این امر در کنار
ابطال نظریه هیئت بطلمیوسی موجب میشود که مجالی برای لوح محو و اثبات در جهانبینی
این سه فیلسوف باقی نماند. این اشکال نه تنها به این سه فیلسوف، بلکه معطوف به
جهانبینی مبتنی بر هیولی است که در فلسفه اسلامی رایج میباشد. این نوشتار با
تحلیل انتقادی تبیینهای این سه فیلسوف ـ به عنوان سه نمونه برجسته از فلاسفه
مسلمانـ تبیین صحیح بداء در فلسفه اسلامی را در گرو کنار گذاشتن باور به هیولی
دانسته است.
لینک سایت مجله
صدرالمتالهین در ارائه نظریه خود درباره علم الهی به اشیاء، ره آوردی نوآورانه دارد
که ضمن آن از کاربرد قرآنی خزائن بهره برده است. مساله اصلی تحقیق حاضر این است که
ملاصدرا در ارائه دیدگاه های فلسفی خود درباره واژه قرآنی «خزائن»، تا چه اندازه به
مولفه های معناشناختی ساختاری-تحلیلی آن در قرآن کریم توجه داشته است. تحلیل مفهومی
و سیستمی آرای صدرا درباره خزائن و سنجش آن با داده های معناشناسی ساختاری-تحلیلی
کاربرد این واژه در قرآن نشان می دهد صدرا ضمن توجه به کاربرد قرآنی خزائن، هم از
ویژگی ها و هم از مولفه های مفهومی خزائن، تبیینی فلسفی ارائه می کند. میزان قابل
توجه بهره مندی ملاصدرا از قرآن در برشمردن اوصاف خزائن (مانند «حضور در صقع
ربوبی»، «حافظ»، «بی حدی» ،«باق» و «ابقی»، «مرتبه علمی پیش از ایجاد»،«واحد کثیر»)
به این معناست که وی در مواجهه با این واژه قرآنی، بیشتر از ارائه تفسیر فلسفی، به
فلسفیدن مبتنی بر تفسیر پرداخته است که می توان آن را «فلسفه تفسیری» نامید.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
هدف از این مقاله ارائه تبیینی روششناختی از فرایند تحلیل مفاهیم تربیتی در فلسفه
تربیت با رویکرد اسلامی بر مبنای نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی است. تحقیق
با روش استنتاجی (تحلیل پیشرونده) انجامشده است و پس از اشاره به مدعای اصلی
نظریه مزبورء به استنتاج دلالتهای آن» در ارتباط با روششناسی این نوع تحلیل
مفهومی میپردازد. اهم یافتهها: ۱- بر اساس نظریه ادراکات اعتباری و تبیین خاص آن
از رابطه بین واقعیتها و ارزشهاء مفاهیم تربیتی» از نوع اعتباریات مابعدالاجتماع
تلقی میشوند که فرایند پردازش آنهاء در همه جوامع بشری به شیوه استدلالی جدل,
باملاحظه مجموعهای از واقعیات و مربوط به نیازها و اغراض و مصالح ناظر به زندگی
مطلوب انسان و نیز با توجه به استعدادها و شرایط واقعی بر آدمی» در جهت تنظیم و
هدایت روابط انسانی دارای اثر نسبتا پایدار در ابعاد شخصیت دیگران» جعل و ابداع
عقلایی میشود؛ ۲- مفاهیم تربیتی دارای این ویژگیها هستند: اعتباری و هنجاری بودن
و درنتیجه عدم امکان اتصاف به صدق و کذب؛ رابطه تولیدی و ضروری نداشتن با قضایای
بدیهی و نظری؛ امکان تحول و تغییر و امکان ارتباط روانشناختی جعل این نوع مفاهیم
با نظر به مجموعه واقعیات و نیازهای وجود انسان؛ ۳- اهم ملاکهای اعتباربخشی
اینگونه مفاهیم عبارتاند از: الف- موجه بودن ارزشها و گزارههای پشتیبان؛ ب-
سازگاری آنها با سایر ارزشهای مقبول اجتماعی؛ ج- کارآمد بودن این مفاهیم. در
نهایت با تاکید بر تمایز میان عناصر ثابت و متغیر در نیازهای بشری و تفکیک نسبیت
مفهومی از نسبیت مصداقی, جایگاه ثبات و نسبیت در فرآیند تحلیل مفاهیم تربیتی، مشخص
شد.
لینک سایت مجله
بر اساس اندیشۀ کانت در دوران نقدی، ایدۀ خدا به عنوان یکی از ایدههای استعلایی
عقل محض مطرح است که عقل نظری با توجه به محدودیتهایش نمیتواند له یا علیه آن
برهانی اقامه کند. اما در دوران پیشانقدی، کانت رسالۀ مستقلی با عنوان «تنها حجت
ممکن در تایید برهان وجود خدا» تالیف کرده و در آن سعی کرده است تا وجود خدا را از
طریق براهین عقل نظری اثبات کند. اهمیت این رساله در این است که از یک سو بر خلاف
اندیشۀ دوران نقدی برای عقل نظری شان برهانآوری در اثبات وجود خدا قائل میشود و
از سوی دیگر، بر خلاف سنت ولفیـلایبنیتسی، به جای برهان جهانشناختی، برهان
طبیعیـالهیاتی را مطرح میکند. به علاوه، با محور قرار دادن مفهوم امکان در تقریر
برهان وجودی، با تقریر فیلسوفان پیشین - علیالخصوص دکارت - مخالفت میکند و تقریر
جدیدی از آن ارائه میدهد. در این مقاله ابتدا مسیر اختصاصی استدلال کانت مبنی بر
اثبات وجود خدا را بر مبنای رسالۀ مذکور توضیح دادهایم و در مرحلۀ دوم، مستند به
برخی پژوهشهای جدیدتر، نشان دادهایم که تعارض بین عنوان کتاب (تنها حجت...) و
محتوای آن (پذیرش دو برهان طبیعیـالهیاتی و برهان وجودی)، که برخی دیگر
کانتشناسان را به این گمان انداخته که کانت متهافت سخن گفته است، یک تعارض بدوی و
برآمده از ترجمۀ خطای اصطلاح Beweisgrund از آلمانی به انگلیسی است.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
وحی الهی از آدمیان ایمان میطلبد.در قرآن مطالبة ایمان از مردم به صورتهای مختلف
آمده است،در آیهای از مؤمنان اینچنین طلب ایمان شده است:یا ایها الذین آمنوا
آمنوا...این طلب به ظاهر معماگونه و تحصیل حاصل است.مفسران در رفع تحصیل حاصل
دیدگاههای متفاوتی اخذ کردهاند.غالب این دیدگاهها ایمان را یا در تعبیر«یا ایها
الذین آمنوا»،و یا در تعبیر«آمنوا»مجاز انگاشتهاند.دیدگاه رایج نزد مفسران شیعه قول
نخست است.از نظر آنان خطاب آیه با منافقان است و آنان را به تصدیق درونی و ایمان
باطنی دعوت میکند.مقصود آنان از منافقان،مؤمنانیهستند که ابتدا به ولایت
علی(ع)اقرار و تصدیق زبانی نشان دادند،اما هرگز آن را تصدیق باطنی نکردند و پس از
درگذشت رسول خدا(ص)نیز آن را انکار کردند.علامه طباطبایی نوآوری خاصی در تفسیر این
آیه دارد.خطاب آیه با مؤمنان است و آنان را از ایمان اجمالی به ایمان تفصیلی
فرامیخواند و علامه با حفظ مبانی کلامی شیعه آیه را برنامهای برای پیشگیری از وقوع
نفاق و یا کفر در جامعة ایمانی میداند.تحلیل تطور تاریخی دیدگاه مفسران شیعه با روی
آورد برون دینی،مبانی و لوازم کلام آن را آشکار میسازد.
لینک سایت مجله
آیه صد و هفتاد و دوم سوره اعراف، مشهور به «آیه میثاق» یا «آیه ذر»، مفادی راز
آلود دارد. مفسران روایی براساس ظواهر روایات عالم ذر، به تفسیر آیه پرداخته اند.
عارفان و صوفیان همین تفسیر را با چاشنی های اشاری و عرفانی پذیرفته اند. متکلمان
اشعری نیز باقتضای مسلک ظاهرگرایانه خود، به ظاهر آیه متوسل شده و به عالمی کاملا
جدا و برتر از این جهان، بنام عالم ذر، معتقد شده اند که جایگاه ربوبی است. اما
متکلمان معتزلی و امامی این تفسیر را بخاطر مخالفت آن با برخی موازین عقلانی رها
نموده اند، اینان موطن میثاق الهی را عالم کنونی دانسته و روایات میثاق در عالم ذر
را یکسره بکناری نهاده اند. اما ملاصدرا، با ارائه تفسیری نو، اخراج ذریات از صلب
آدم را به مشاهده رقیقه افراد انسانی در حقیقت پدران عقلانیشان تفسیر کرده و جریان
اخذ میثاق را مربوط به آن مقطع میداند. او نظریه خود را با روایات عالم ذر سازگار
میداند. بطور کلی از لحاظ تاریخی دو رهیافت عمده در تفسیر آیه وجود دارد که یکی آیه
را دارای زبان حکایی و دیگری آن را دارای زبان نمادین میداند، اما هردو رهیافت در
تلقی شناختاری از زبان آیه همداستانند.
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
،پژوهشگران را از
چندوجهی بودن پدیدهها و مسائل و همچنین پیشگیری از تحویل انگاری
مطالعات میانرشتهای ناگزیر کرده است. قرآن کریم نیز در دوران معاصر به همین دالیل،
بسیار در
معرض چنین پژوهشهایی قرار گرفته است. لیکن به ً دلیل نو بودن این شکل از مطالعات،
عموما
پژوهشگران بنا به برداشت خود از میانرشتهای به آن میپردازند که همین امر، تعیین
محدوده و
بیان تعریفی منسجم از میانرشتهای و همچنین بیان گونههای قرآنی آنرا الزم میگرداند.
در حقیقت
ترکیب همگرایانه را میتوان معیار اصلی برای تحقق میانرشتهای در نظر گرفت. بنا به
میزان تحقق
همگرایی میانرشتهها، سه گونۀ اصلی را برای مطالعات میانرشتهای میتوان برشمرد؛
چندرشتهای؛
میانرشتهای و فرارشتهای. بر این اساس، برای مطالعات میانرشتهای قرآن کریم نیز سه
گونۀ اصلی را
میتوان برشمرد: چندرشتهای قرآنی؛ میانرشتهای قرآنی و فرارشتهای قرآنی. هر یک از این
گونهها
نیز دارای اشکال مختلفی است که با ایجاد منظومهای از این گونهها میتوان تا حدی به
انسجام
بیشتری در مطالعات میانرشتهای قرآن کریم دست یافت و نقشۀ راهی را پیش روی
عالقهمندان به
این گونه از مطالعات گشود.
دانلود
مقاله
رویکرد مسئلهمحور یکی از شیوههای اثربخش «تدبر در قرآن» است. این رویکرد در برابر
رهیافت موضوعمحور و رهیافت مفهوممحور بهکار میرود. بررسی تاریخی رویآوری
مفسران به آیه ۹۷ سوره نحل نشان میدهد که نداشتن رویکرد مسئلهمحور موجب شده است
که بسیاری از آنها بدون ذکر هیچ نکتهای از این آیه گذر کنند و بسیاری نیز که به
تفسیر آیه پرداختهاند فقط به بیان نکات پراکنده و بدون انسجام اکتفا نمایند. این
پژوهش روشن کرده است که تاکنون تنها سه تن از مفسران، مواجهه مسئلهمحور با این آیه
داشتهاند و توانستهاند بدین شکل به مقومات و خصوصیات حیات طیبه دست یابند. در این
مقاله پس از تحقیق در مفاد این آیه، ۱۲ مسئله مهم و شایسته پژوهش مرتبط با این آیه
ارائه شده و به اجمال برای برخی از آنها روش صحیح حل آنها بیان شده است.
لینک سایت مجله
گونه از خطاب قرآن، خطاب با قل است که 332 بار آمده است. چن یخطاب نی
امیقل، فراپ امیپ ثیدارد و از ح یبخش ساختار شش و مخاطب آن گوناگون است.
امیپ نیاست. تناسب ب یمدن اتیاز آ شیب یمک اتیکاربرد قل در آ و مخاطب آن و
زیو ن امیرصد کردن فراپ جستجو از سرّ کاربرد قر حاضر است. قیتحق لیقل مسا یآن
خطاب قل، بر حسب مخاطب آن پ و یفقه لیاز مسا یگوناگون يها مضمون ام،ی
یاخلاق هود،ی يها يریگ و خردهها مؤمنان تا پاسخ به اشکال کافران، مشرکان و
منافقان دارد. خطاب با قل فضا کینزد يگفتگو ي خدا و انسان را ترس . کند یم می
یکلام یو مبان یبر اصول اخلاق کینزد يگفتگو يفضا جیترو استوار است. مهمتر نی
و ریبص ع،یسه صفت سم ژهیِبو یتعال ياوصاف بار یاسلام هیآن، نظر یکلام يمبنا
مکلّم بودن را است. ا يجامع خدا ریدر تعب توان یسه صفت را م نی گفتگو جمع کرد.
گر،ید يها هیفرض دگاه،ید نیا چون خطاب تشریف و تاکید ردانگاری بشری بودن قران نیز
قرار میگیرد.
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
تحقق يك مطالعه ميانرشتهاي صحيح در گرو ايجاد همسنخي و مجانست ميان رشتههاي
درگير در آن است. ايجادِ سه گونه همسنخي براي چنين مطالعاتي ضروري است: همسنخي از
جهتِ روش، زبان و مباني معرفتشناختي. ايجاد همسنخي در اين سه جهت مي تواند تركيب
و همگرايي را در مطالعه ميانرشتهاي ايجاد كند. مسلماً همسنخيِ روشي يكي از
مهمترينِ اين الزامات محسوب مي شود. بررسي نمونهمحور بخشي از پژوهش هاي ميان رشته
اي در حوزه مطالعات قرآني سه لازمه روششناختي را براي ايجاد همسنخي روشي نشان مي
كند: 1- استفاده از روش هايي كه در گفتمان علمي خود مقبول واقع شده و حد و مرز و
استقلال خود را يافته باشند؛ 2- تنقيح دقيق معناي مورد نظر از روش مورد استفاده و
بيان تمايز روش مورد نظر با روش هاي مشابه و بيان ضرورت استفاده؛ 3- استفاده
ارگانيكي از روش مورد نظر به جاي استفاده مكانيكي از آن. تحقق اين سه ويژگي موجب مي
شود ايجاد زبان مشترك و برقراري گفتوگوي ميانرشتهاي كه به حل مسئله و يا فهم
بهتر پديدار منجر مي شود، به دست آيد.
لینک سایت مجله
فهم معناي «خزائن الهي» با اين مسأله روبرو است كه چگونه ميتوان نزد خـدا (عنـد
االله)
خزائني براي اشياء تصور كرد؟ خزائن ظرف مكان براي اندوختههاي مادي نظيـر گـنج و
ثروت و خدا موجودي غيرجسماني، نامحدود و بدون مكان است. بـراي پاسـخ بـه ايـن
سوال در مقام كشف علت (و نه دليل) ميتـوان از نظريـة آميختگـي مفهـومي بهـره بـرد؛
كاربست انتقادي اين نظريه نشان ميدهد با بازسازي برخـي سـازوكارهاي ايـن رويكـرد
شناختي و توجه به گفتمان قرآني در فعال نمودن فضاي ذهنيِ «الهي» ميتـوان بـه معـاني
نوظهور در فضاي آميخته نهايي دست يافت؛ مطابق خوانش الميزان از خزائن الهي، رابطـة
خزائن الهي و اشياء، رابطة نامحدود و محدود تلقي شده اسـت؛ از ايـن جهـت همچنـان
ميتوان خزائن الهي را واقعاً خزانههايي براي موجودات دانست و در عـين حـال عينيـت
ظرف و مظروف را لحاظ نمود.
دانلود
مقاله
تبیین مؤلفههای مادۀ «کرم» در پژوهشهای قرآنی از اهمیت خاصی برخوردار است.
انبوه پژوهشهای انجام شده در این رابطه، از کرامت و اعتبار و احترامی که انسان به
طور ذاتی یا اکتسابی به آن دست یافته است سخن به میان آوردهاند. حال آنکه
براساس دادههای معناشناسی و با استخراج همنشینها و جانشینهای مادۀ «کرم» و
بسامد به کارگیری آنها میتوان دریافت که مفاهیم مادۀ «کرم » در قرآن برمحور
مصداق رب قرار گرفته و بنابر این، مؤلفههای این ماده در قرآن باید بر محور «رب»
استخراج و تحلیل گردد. این پژوهش میکوشد، برمبنای دادههای معناشناسی تاریخی
و قومی و به کارگیری معناشناسی ساختاری، به استخراج همنشینها و جانشینهای
مادۀ «کرم» در قرآن بپردازد و در ادامه با تکمیل دادههای معناشناسی ساختاری با
رویکردهای تحلیلی ـ منطقی، علاوه بر کشف معانی مادۀ کرم در قرآن، با دستهبندی
همنشینها و جانشینهای این ماده در دو گروه مصادیق و مفاهیم، آنها را تحلیل
کند؛ چنانکه در پایان میتوان شرافت، دهش و دوسویه بودن این ارتباط را از
مؤلفههای معنایی مادۀ «کرم» در قرآن به شمار آورد
دانلود
مقاله
زبانشناسي شناختي يكي از علوم نوپديد ميانرشتهاي است كه به اصول سـاختاري زبـان
از منظر شناخت انساني مينگرد. آگاهي بر الگوهاي شناختي زبان ميتواند فراينـد تحقـق
گفتوگوي ميانرشتهاي را تسهيل كند. سه الگوي تأثيرگذار در ايـن علـم عبـارتانـد از:
«نگرش دائرةالمعارفي به معرفت »، «طرح وارههـاي تصـويري»، و «اسـتعاره».
درايـنميـان،
استعاره اهميت ويژهتري دارد و بهمنزلة محوري كه دو الگوي ديگر پيرامون آن قرار
دارند
در نظر گرفته شده است. استعاره بههمراه دو الگوي ديگر ميتواند بهمنزلة بـاب ورود
بـه
مباحث ميانرشتهاي در نظر گرفته شود. كلام بهوسيلة آن ها ظرفيت ويـژه اي بـراي طـرح
مباحث ميانرشتهاي بهدست ميآورد. ازاينمنظر، بررسي تفاسـير مختلـف از واژة قرآنـي
«شاكله» حاكي است كه ظرفيت ميانرشـتهاي بـالاي ايـن واژه بـهدليـل وجـود الگوهـاي
شناختيِ پيش گفته در آن است. تفسير اين واژه به « طريقت»، « توان و طاقت»، «
طبيعت»، و
«حال و ملكه» امكان پژوهش در رشتههايي ازجمله جامعهشناسي، روانشناسي، و فلسفه را
پديد آورده است.
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
در این مقاله، مواجهة مسئله محور در تفسیر، در برابر
مواجهة نظریه محور به مثابة اصل روششناختی در فهم و
تفسیر آیه به کار رفته است. .با طرح مسائل مختلف
میتوان ابعاد گوناگون آیه را تحلیل کرد و از تطبیق و
تفسیر به رأی دوری جست. در این مقاله به شیوة
موردپژوهانه، نقش مواجهة مسئله محور را در تفسیر آیة
شاکله )االسراء/ 48 )نشان میدهیم. روش تحقیق، تحلیل
منطقی در سه گونه تحلیل: مفهومی، گزارهای و سیستمی و
متنی است. بر حسب هر یک از سهگونه تحلیل، مسائل
فراوانی به میان میآیند: چرایی آغاز شدن آیه با فرمان
بگو، چرایی حذف مضافالیه کل، چیستی مضاف کل،
تمایز فرآیند یعمل از عمل، مفاد علی، تحلیل مفهومی
شاکله، حقیقی یا خارجی بودن آیه، جستجو از سور یعمل،
پیوند معنایی صدر و ذیل آیه، پیوند معنایی آیه با آیههای
پیشین و پسین. البته هر یک از این مسائل، پرتوی در فهم
ژرفتر آیه است. مواجهة مسئله محور، گونهشناسی
مسئله، روششناسی حل مسائل و فرآیند عبور از فرضیه
به نظریه را نشان میدهد. اخذ رویکرد بین رشتهای و
تفسیر آیه، میتواند پدیدارشناسی شاکله را غنیتر و اثر
بخش سازد.
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
در ميان معاني متعـدد ريشـه « كـرم »، معنـاي «بخشـش» تنهـا در زبـانهـاي
جنوبي حاشيهاي و ديگر معاني اين ريشه، احترام، اعتبار و شرافت تنهـا در
زبان عربي ملاحظه ميشود. امـا ظهـور ايـن معـاني را در آخـرين مراحـل
فراينـد معناسـازي «كـرم» درفرهنـگ عصـرنـزول، ازلحـاظ اجتمـاعي و
فرهنگي چگونه ميتوان تحليل نمود؟ و اينكه آيا فرايند معناسـازي كـرم،
در قرآن كريم نيزتداوم يافته واصولاً معاني ريشة «كرم»، پيش از نـزول و
پس از آن، چه ارتباطي با يكديگردارند واز حيث علل، انگيزه و كاركرد
چگونهاند؟
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
خلاصه مقاله
هرگاه سخن از شعر امام به میان میآید، پرسشهایی در مورد صدق و کذب، حقیقت و جایگاه آن مطرح میشود. در پرتو نظریهای که شعر را از سه مرتبه زیبایی جامه، کالبد و جان برخوردار میداند، حقیقت برتری شعر امام به منزله تجارب عمیق هستیشناسانه اوست که با اشعار شعرای جاودانهای همچون مولوی و حافظ برابری میکند. زبان شعر امام فراتر از تجربههای اصحاب کلام و فلسفه، صوفی و عارف، زبان عاشق است که جز حسن رخ یار نمیبیند. تجربه وصف جمال دلبر، فهم و شهود رابطه جهان با خدا، عاریتی دیدن هرگونه زیبایی و دینداری درونی یا عبادت احرار چهار ضلع مهم از حقیقت برتری است که شعر امام بیانگر آنهاست و این چهار، راز و نیاز وجودی آدمیاند.
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
محمدبن زکریای رازی طبیب و فیلسوف ایرانی موثر در تاریخ علم اسـت . شـناخت و نقد آثار و آرای این نام آور پرآوازة ایرانی موضوع پژوهشهای فراوانی از روزگـار وی تاکنون بوده است . این مقاله با تحلیل و مقایسة جریانهای رازی شناسی در تمدن ایـران اسلامی و تمدن مغرب زمین به توصیف گوناگونی آنها از حیـث روش و جهـت گیـری می پردازد. حاصل این مطالعه پیشنهاد طبقـه بنـدی چهارگانـه در رازی شناسـی اسـت : رازی شناسی سنتی در تمدن ایران از روزگـار محمـدبن زکریـای رازی تـا فخرالـدین رازی ، رازی شناسی سنتی در تمدن مغرب زمین در قرون وسطی ، رازی شناسـی جدیـد مغرب زمینیان ، و مطالعات ایرانیان معاصر در آرا و آثار رازی .
منطق
خلاصه مقاله
زیرا فلسفه دین عبارت میشود از معرفتی به معرفتی دیگر و از این حیث تا حدی به نوعی فلسفه علم شبیه میشود- گرچه هنوز آن نیز تفاوتها دارد-و همچنین با توجه به اینکه در مکاتب مختلف فلسفی از فلسفه تصویرهای مختلفی ارائه میشود و در مورد دین نیز اعم از اینکه برای آن نوعی حیثیت معرفتی نیز قائل باشیم یا خیر،باز ادیان اسلام و مسیحیت و غیره باهم تفاوت دارند تمام اینها تاثیر جدی میگذارند در اینکه هم در مقام تعریف و هم در مقام تحقق،فلسفه دین را چگونه ترسیم و تصویر کنیم. جناب دکتر فون اتینگن هم به این مطلب اشارهای داشتند،از مهمترین لوازم این سخن آن است که وقتی ما میگوئیم فلسفه دین،دین را به نوعی معرفت به اصطلاح خاص معرفتشناسانه تبدیل میکنیم یعنی ما با معرفت دینی مواجه هستیم-و مراد از معرفت دینی غیر از معرفت ایمانی است که امثال تیلیخ و شلایر ماخر مطرح میکنند- یعنی معرفت دینی نزد فیلسوفان دین اساسا مثل معرفت تجربی و معرفت جامعهشناسانه و روانشناسی میشود که در این مورد متکلم نقدی دارد مبتنی بر اینکه دین فربهتر از معرفت دینی به اصطلاح خاص معرفتشناسان است. بنابراین میشود تشابهات این نظامهای معرفتی را در فلسفه دین فهرست و استقصاء کنیم و در (به تصویر صفحه مراجعه شود) حجة الاسلام رشاد:فلسفه دین،نگاه عقلانی ارزیابانه به دین است که با فلسفه دینی که پس از پذیرفتن حقانیت دین،آن را تفسیر و توجیه برای مقولات آن استدلال عقلی میکند تفاوت دارد.خلاصه مقاله
در مطالعه تجربه دینی، چه رویآوردهایی بیشتر قابل استفاده است؟ از نظر من، همه روی آوردهای روا و معتبر در علوم اجتماعی برای مطالعه تجربه دینی قابل استفاده است، اگر چه دین محتاج روی آوردهای خاص دیگری نیز هست، مانند روی آوردهایی که امکان تحقق امری را که ادیان به نحو وجود شناختی از آن سخن میگویند، مجاز میداند. مطالعه روانشناختی تجربه دینی با مطالعات رایج نزد فیلسوفان دین و متألهان جدید در همین زمینه چه تفاوت و تشابهی دارد؟ به ویژه در خصوص روشها، رویآوردها، فرضیات و نتایج، آنها را چگونه میتوان مقایسه کرد؟ ج: این مطلب بسیار پیچیدهای است. آنها پیش از دغدغه اثبات حقانیت تعالیم دینی، سعی در عرضه ایمان دینی دارند و در این عرضه روی آوردهای پدیدار شناختی اهمیت فراوان دارد و لذا متألهان از حیث جهتگیری نخستین که مورد اشاره هود است، نیز به تحلیلهای روانشناختی ارتباط پیدا میکنند. عقل را قربان کن اندر عشق دوست عقلها باری از آن سوی ست کوست (همان، 1424) زین سر از حیرت گر این عقلت رود هر سر مویت، سر و عقلی شود(همان، 1426) براساس توضیحات یاد شده میتوان گفت: هود عدم تمایز بین بلاهت ثانوی ـ که اکثر مردان رستگار برخوردار از آن هستند ـ و بلاهت به معنای حماقت را از مهمترین خلل روش شناختی در تبیطق مدلهای تحولی بر تحول دینداری میداند چرا که بلاهت ثانوی مرحله پیچیده و کمال یافتهای از دینداری است در حالی که در مدلهای تحولی بلاهت به طور کلی نشانه نقصان و عدم کمال تلقی میشود.
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
اینکه میگویم در مقیاس جامعه خودش، یعنی نباید انتظار داشته باشیم که آن حضرت یک سیستم پیچیده ارزیابی عملکرد مدیران که امروز میشود برای مدیریت آموزش و پرورش ارائه کرد، ایشان هم ارائه کرده باشد. ممکن است ما دولت سالارانه یک صنعت را انحصاری کنیم و مردم مجبور باشند تنها از همان طریق جنس تهیه کنند، اما اگر این جبر نباشد و رقابت بیاید، بازار را از دست میدهد چون مشتری به آن اعتماد ندارد. شما اگر این پیشبینی را نمیکردید آیا جرأت میکردید هر روز چیزی روی آتش بگذارید که منفجر بشود و به عدهای آسیب برساند؟ طبیعت ذاتا پیشبینیپذیر است، و هر چه علم ما بیشتر باشد، بیشتر میتوانیم پیشبینی کنیم و لذا بیشتر به آن میتوانیم اعتماد کنیم، سازمان هم همین گونه است. فقط باید کسی باشد که صنعت را بشناسد، مدیریت شهری را بشناسد، مدیریت امروز را بداند، مشکلات اخلاقی را بفهمد، توان علمی تبدیل مشکل به مسأله را داشته باشد (که خیلیها نمیدانند فرق مشکل و مسأله چیست) و بعدا بیاید برای حل این مسایل از اصول استنباط کند. بنابراین فهم من این است که امروز با توجه به مسایل عینی جامعه، یعنی اگر بخواهم ناظر به مسایل عینی جامعه حرف بزنیم و در یک فضای انتزاعی حرف نزنیم و اگر حداقل به ده سال آینده کشور و دنیا توجه کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که مهمترین اصل در مدیریت، اخلاق حرفهای است.خلاصه مقاله
برخورد دانشمندان و متکلمان مسیحی در طول تاریخ اندیشه تعارض علم و دین چه بوده است؟ دکتر قراملکی: دانشمندان دینی مسیحی همواره ابتدا خواستهاند از این مسأله بامسامحه بگذرند اما به تدریج و با تثبیت قوانین علمی و اجماع دانشمندان بر آنها دیدند که باید نظریهپردازی کنند و این نظریهپردازیها اکثرا عجالتی بوده است. دکتر قراملکی: آنان که معتقد به نظریه تعاضد در مسأله رابطه علم و دین هستند میگویند بین علم و دین تعارضی که وجود ندارد بماند، بلکه بین آنها تعاون برقرار است و در حقیقت این دو مکمل هم هستند. درباره نظریه تفکیک باید گفت که در عالم مسیحیت این نظریه بسیار رواج یافته و مورد اقبال قرار گرفته است، اما در کشور ما به علت برخی استفادههای نادرست به تفکیک دین و سیاست و این قبیل تعبیر شده است. برخی از شاگردان علامه قائل به ناسازگاری بین دو دیدگاه علم ودین در خصوص خلقت انسان هستند اما معتقدند که در صورت اثبات شدن نظریه تکامل، باید فهم سابق خودمان از آیات قرآن در باب خلقت انسان را تغییر دهیم. و برخی دیگر از شاگردان علامه قائل به ناسازگاری دیدگاه علم و دین در خصوص خلقت انسان هستند اما راه حل ایشان برای رفع ناسازگاری اینست که در صورت اثبات شدن نظریه تکامل، میگوئیم خلقت انسان یک استثناء و از باب معجزه است.خلاصه مقاله
بعد از آن از نظر وجودی، از نظر ارزشی باید اینها را حذف بکند یا آنها را باید حفظ بکند؟ یک بحث دیگر هم اینست که به هر جهت آیا این نیازها با همدیگر در ارتباط هستند یا نیستند؟ نیازهای وجودی چند تاست؟ چه چیزهایی است؟ و واقعا باید روی آن بحث بشود که کدامها هست، کدامها نیست؟ نکته خوبی آقای دکتر قراملکی مطرح کردند که بحث انسان را نمیخواهند در حد یک کل مطرح بکنند. ممکن است که مردم از زمانی که بعثت شروع شده مثلا دهها قرن بگذرد تا برسند به اینکه بدانند چگونه باید زیست کنند، چگونه زندگی کنند؟ در حالیکه قرنها انسانهایی که این را نمیدانستند، به ابدیت پیوستهاند و در واقع آن مقدماتی که برای آن رازها و نیازهای وجودیشان بوده را از دست دادهاند. تکلیف این بندگان خدا چه میشود؟ دیگری اینکه چگونه دلیلی داریم که بیاییم یک تمایزی قایل بشویم که هر چه انسانها خودشان توانستند درک بکنند، لازم نیست پیامبران بگویند و هر چه که نتوانستند درک بکنند لازم است پیامبران بگویند؟ آیا حتی ما در مورد سادهترین مسایل هم میتوانیم حتی بین اندیشمندان به یک اجماعی برسیم و بگوییم که لااقل اجماع اندیشمندان را ملاک قرار بدهیم؟ چون بعضیها آمدهاند گفتهاند هر چه را که بشر با عقل خودش بتواند دریابد این از حیطه رسالت انبیاء خارج میشود و هر چه را که نتوانست برسد درون آن است. یکی اینکه آرمان انبیاء چیست (که قدرت تبیینی به ما بدهد) و دیگر این است که انبیاء برای تحقق این آرمان چه وظایفی دارند و چه مقدماتی را باید فراهم کنند؟ حال یک نکته خیلی باریکی وجود دارد.خلاصه مقاله
بعضی از دانشگاههای کشورهای صنعتی اگر مدیر عامل یک کارخانهای که فرض کنید دیپلم دارد بتواند یک مسالهای را در زمینهی اقتصاد یا مدیریت که مربوط به کارخانهاش است صوربندی منطقی کند و نوآوری داشته باشد, به او دکترا میدهند و از او دعوت میکنند تا در دانشگاه تدریس کند؛ یعنی تشخیص مساله و شکار مساله اینقدر مهم است. البته محققان علم حدیث به یک شرط میتوانند به این سوال جواب بدهند و آن هم این است که میان رشتهای کار کنند و من وقتی فهمیدم معاون آموزشی اینجا یک اقتصاددان است خیلی مسرور شدم، چون همین مقدار میتواند راه را برای چند جور نگاه کردن باز کند. ٭ در اینجا جناب آقای فقهی زاده معاون پژوهشی دانشکده با استفاده از سوالات حاضران پرسشهایی با جناب استاد فرامرز قراملکی در میان گذاشت که در ادامه از نظر می گذرد: سوال: چون اشاره فرمودید که لازمه حل مساله به روشهای گوناگون، جامع بودن شخص در تمامی علوم مرتبط با آن روشها است، به نظر میرسد که این جامعیت مطلوب امروز وجود ندارد و به تعبیری نمیتوانیم بگوییم یک شخص هم فقیه و هم فیلسوف وهم عارف و 000 است. بطورمثال در انجام مطالعات تطبیقی گفتهایم که ما باید به دو سوال به خوبی جواب دهیم: نخست این که مطالعه تطبیقی چیست؟ و بعد فرآیند عملیاتی مطالعات تطبیقی چیست ؟ یعنی از کجا شروع کنیم و به کجا برسیم؟ من یک نکته را هم خدمت شما عرض کنم و آن , این است که روش تحقیق دو بخش دارد: بخش اول , بخش سخت افزاری است؛ یعنی: تهیه فیش, تهیه پرونده علمی,روش مطالعه , چگونگی انجام تحقیقات میدانی, شیوه مصاحبه.خلاصه مقاله
متن ذیل، گزیده ای از گفت وگو با تعدادی از اساتید معظم حوزه و دانشگاه درباره موانع نقد و نوآوری در حوزه دین پژوهی است. اساتیدی که در این گفت وگو شرکت داشتند عبارتند از: آیت الله دکتر محمد صادقی تهرانی ، آیت الله هادی معرفت، دکتر بهاءالدین خرمشاهی، دکتر سید یحیی یثربی ، دکتر احدفرامرز قراملکی، دکتر فنایی اشکوری، دکتر حسین کچویان، حجت الاسلام و المسلمین سعید رجحان، حجت الاسلام و المسلمین مهریزی، حجت الاسلام و المسلمین زیبایی نژاد، آیت الله تسخیری ، دکتر ابوالقاسم گرجی. 1. از محضر آیت الله صادقی تهرانی در خصوص نگاه قرآن به موضوع نوآوری نخستین پرسش را طرح می کنیم نوآوری در قرآن به چه معنا یا معانی مورد تایید است؟ به نام خدا. نظریه پردازی گاه مطلق است که شامل علم، دین، روش، اخلاق و کردار است و گاه نوآوری در علم است؛ البته نوآوری در علم در زمره دستورات الاهی در قرآن است و ازجمله آیات آن: «قل انظروا ماذا فی السماوات و الارض و ما تغنی الایات و النظور عن قوم لا یمونون» می باشد. بنده کتابی به نام «العلوم التجویدیه فی القرآن و السنه» در ضمن سی کتاب تفسیر موضوعی نوشته ام و به علومی می پردازد که بر اثر تکامل علم نوآوری شده است. برمبنای این نوآوری ها، آیاتی از قرآن که 1400 سال پیش تبیین شده
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
امروزه میشود گفت که اخلاق الگوی رفتار ارتباطی درون شخصی و برون شخصی،مبتنی بر رعایت حقوق خود و دیگران است. از این طریق و باتوجه به اینکه رعایت حقوق خود و دیگران در آموزههای دینی ما نیز جایگاه خیلی مهمی دارد، میتوان اخلاق را از حالت انتزاعی و نظری به حالتی عملیاتی و کاربردی کشاند و نشان داد که«اخلاق»یک امر نظری نیست بلکه امری است عملی و مربوط به زندگی. پس من تعریفم از تربیت اخلاقی این است:«تغییر الگوهای رفتار ارتباطی درون شخصی و برون شخصی به نحوی که این الگوها بتوانند بر رعایت حقوق خود و دیگران مبتنی شوند». تربیت اخلاقی یعنی:تغییر الگوهای رفتار ارتباطی درون شخصی و برون شخصی به نحوی که این الگوها بتوانند بر رعایت حقوق خود و دیگران مبتنی شوند. راه تربیت آقای دکتر این«تعالی»که جهت ارزشی تربیت اخلاقی را تعیین میکند،خود براساس چه امری تعیین میشود و ما از کجا میتوانیم تشخیص دهیم که رفتارمان بهسمت تعالی پیش میرود یا نه؟ *اگر مراد شما«ملاک»باشد یعنی اینکه چگونه میتوانیم«ملاک» الگوی رفتار ارتباطی مطلوب و متعالی را تعیین کنیم،باید عرض کنم که با این جهتگیری عملیاتی اگر بخواهیم یک ملاک عینی،قابل سنجش و قابل داوری بدهیم همین«حقوق من و دیگران»است. به هر حال توجه به این متغیرها یا عواملی که بر اخلاق تأثیر میگذارند و گاه برای آن مانع ایجاد میکنند بسیار مهم است و سؤال شما در این زمینه اهمیت فراوانی دارد.
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
خلاصه مقاله
اگر تحقیق فرایند پردازش اطلاعات است که در یک انتظام، متعلق به یک گستره با یک هویت جمعی است که به نوآوری میانجامد، روشمند بودن، مقوم هویت تحقیق است. اما آیا روش تحقیق جزو علم است یا مقدم بر آن؟ پاسخ این است که بین روش تحقیق یک علم، با همان علم همبستگی متقابل وجود دارد. این سخن را نباید به این معنا دانست که روش تحقیق عامی وجود ندارد، بلکه اگر در روش تحقیق رویکرد عام داشته باشیم که اصول عام تحقیق را شامل گردد، با روش تحقیق عام روبرو خواهیم بود. روش تحقیق چارچوب نظری وابسته به خود علم است. که دو دیدگاه متفاوت درباره آن وجود دارد. بر اساس نگاه منطقی، آنچه چار چوب نظری علم را تشکیل میدهد، قوانین منطقی حاکم بر آن علم است و بر اساس نگاه جامعهشناختی، چارچوب نظری علم، حاصل گفتمانی است که میان دانشمندان آن علم برقرار استخلاصه مقاله
اما شورای عالی انقلاب فرهنگی که در نظر حضرت امام رضوان الله تعالی علیه،و از دید مقام معظم رهبری عهدهدار مدیریت کلان فرهنگی و سیاستگذاری علم و فرهنگ و نیز قرارگاه خط مقدم فرهنگی کشور است،وظیفه دارد به این سیاستگذاری بپردازد و دستگاههای اجرایی را به سمت قانونگذاری درست در این باره هدایت کند تا در یک فراز پنج یا ده ساله،هم نظام اقتصادی کشور از دانش فقه مشاغل مربوط به خود،اطلاعاتی به دست بیاورند و هم شاغلین آموزشهای لازم را در این باره دیده و دستگاههای نظارتی نیز به وظایف خود آگاهی پیدا کنند. اما کمک به شکوفایی فقه اجتهادی در حیطه اقتصاد و بازار و تجارت از چه طریق میتواند صورت بگیرد و در این باره چه گامهایی باید برداشته شود؟به نظر من در این روند،توجه به چند نکته اهمیت دارد:اول:اطلاعرسانی برای موضوعشناسی:نه تنها در مورد عنوانهای کلی بلکه بیان مسائل به طور مشخص و شفاف و ناظر به مشکلات عملی جامعه و مناسبات حقوقی موجود. سوم نحوه اعمال دستاوردهای فقه حکومتی و فقه اقتصادی و اجتماعی است و توجه به این نکته که اگر در بحث به جمعبندی رسیدیم،چه سازوکاری برای اعمال آن نظر در جامعه داریم؟ چهارم،تبیین و نحوه آموزش چه در موضوعهای حقوقی و فقهی و چه در شناسایی دستگاههای متولی فقه مشاغل و اخلاق حرفهای. سپس کار گروههایی تشکیل شود و کسانی که از مشاغل آگاهی کافی دارند شرح شغل بگویند و فقها-یا دانشآموختگان فقه-مسائل مربوط به آن مشاغل را از منظر رفتار مکلف یا آسیبهای رفتار مکلف بررسی و مشخص کنند که چه موضوعاتی در این شرح شغل نیازمند به تبیین احکام شرعی یا توضیح اخلاق حرفهای است.خلاصه مقاله
یک بخش آن تطور کلی منطق اسلامی را از سریانی شروع میکند و دوره انتقال را به اختصار به بحث میگیرد،بعد دورهها و مکاتب مختلفی را که منطق اسلامی به خود دیده است،را بیان میکند و در زمینه منطقدانان بزرگ فصلهای مستقلی تخصیص میدهد،مثلا از ابن سینا،از ابن رشد، مستقل بحث میکند و بعد دوره پس از ابن سینا را در قالب دو مکتب غربی و شرقی و تقریبا تا قرن دهم را بحث میکند،بخش دوم کتاب ایشان که میتوان ادعا کرد تقریبا نصف حجم هم است،گزارشی است از منطقدانان به ترتیب تاریخی و سیاست وی در این کتاب این است که منطقدانان را نام ببرد،به اختصار توضیحی بدهد و آثار منطقی ایشان را نام ببرد و البته این که این آثار را از کجا میتوان به دست آورد،به نظر میرسد، مهمترین اثر او از نظر تاریخ منطق همین کتاب وی باشد. علت دوم که باز نقصان روش شناختی کار رشر را مکشوف میسازد،این است که از این قرن به بعد حتی میتوان گفت تا نیم قرن پیش از آنجایی که رشر کار خود را تمام کرده است،منطقپژوهی ما در آثار منطقی نیامد،یعنی منطق نگاری محدود شد به نوشتن متنهای درسی،تلخیص کردن،به نظم درآوردن،حواشی سودمندی برای استاد و دانشجو تهیه کردن اما منطقپژوهی یعنی پژوهشهای معطوف به مسائل منطقی،در فلسفه و بعدها در علم اصول جا گرفت.خلاصه مقاله
نهایت کوشش او این است که دشمنی خود را تکثیر میکند،که به نفع او هم نیست برای اینکه چنین نقدهایی که با زبان احساسی منفی و آمیخته از درشتگوییها و دشنامها انجام میشود،نقد خوبی دکتر فرامرز قراملکی: اخلاق نقد عبارت از این است که ناقد برای اینکه بداند در مقام نوشتن نقد با حقوق چه کسانی ارتباط پیدا میکند،ابتدا فهرستی از صاحبان حق را بنویسد &%16904OKKG169G% دکتر افشار: یکی از راههای جلوگیری از انتشار نقد ضعیف یا غیراخلاقی این است که ناشران مجلات نقد،دارای ضوابط باشندو با اعمال آنها جلوی این اشتباهات را بگیرند یعنی اگر نقدنویس یا پاسخدهنده به نقدی از آن ضوابط دور شد، او را به رفتار درست هدایت کنند نیستند. دکتر فرامرز قراملکی: استانداردسازی کتاب نباید دولتی باشد،در جامعه مدنی باید رسانهها و نقد عمومی به استاندارد کتاب برسد،اگر استانداردسازی را به بخش دولتی بدهیم، مشخص نیست این قصه را کجا توان بست آنگاه در نقد به معنای تحلیل معتقدم که سه جزء باید جلوی کار ما باشد؛اول تحلیل خود نظریه از حیث معناداری،صادق بودن، مستدل بودن و مستند بودن؛دوم،تحلیل مبانی یک نظریه یا دیدگاه،که اگر این دیدگاه را من قبول کنم باید پیشاپیش چ چیزهایی را بپذیرم،رو کردن مبانی که غالبا مخفی هستند و آنها را به ترازوی نقد سپردن؛وسومین جزء عبارت است از تحلیل لوازم منطقی،نتایج معرفتی و آثار عینی این دیدگاهها،برای اینکه معمولا پدیدآورنده اثر دیدگاه را مطرح میکند،شاید حتی خود او به خیلی از مبانی و یا لوازم توجه نکند،این وظیفه ناقد است که به مبانی و لوازم این دیدگاهها اشاره کند.
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
لطفا اشارهای اجمالی به چالشهای پیشروی منطق نگاری ارسطویی ـ به لحاظ تاریخی ـ داشته باشید؛ و بفرمایید که آیا چنین چالشهایی نیز در مواجهه با منطقنگاری حکمت متعالیه وجود دارد؟ یا سنخ آنها متفاوت است؟ هوشمندانه است که پیش از ورود به ویژگیهای منطق ملاصدرا با این سؤال آغاز کنیم که تاریخ منطق ما چه وضعیتی داشته است. هرچند که این سؤال، سؤال مبسوطی است و شاید نتوان به اختصار بدان جواب داد، اما سعی میکنم خطوط کلی مطلب را بیان کنم: خوشبختانه مجموعة تأملات من در تاریخ منطق در دورة اسلامی، با عنوان جستار در میراث منطقدانان مسلمان به تازگی منتشر شده است. در کتاب روش شناسی فلسفة ملاصدرا، بیان شده است که ملاصدرا به دلیل کثرتگرایی روششناختی و استفاده از توان رهیافت بین رشتهای، رخنهها و خلل بنیادی حکمت مشاء را کشف، و خود، دست به تأسیس نظام فلسفی جدیدی زد. اما توجه به اینکه آیا علاوه بر آرای منطقی ملاصدرا و دیدگاههای منطقی که بیان کرده است، اندیشة فلسفی ملاصدرا، محتاج مبانی منطقی دیگری نیز است یا نه؟ کمتر در آثار دیگران میبینیم. به دیگر سخن، بر اساس فرضیهای که مطرح شد، ملاصدرا در فلسفه، پارادایم شکنی کرد و نظام جدیدی ارائه کرد که این نظام، بعد از یکی دو قرن، معروف و آن گاه به صورت سنت حاکم درآمد؛ ولی در باب منطق، خود وی، چنین انقلابی را طرح نکرده است. بخش فلسفی مباحث منطقی که بوسیلة ملاصدرا به چالش کشیده میشود، پنهانترین لایههای نظام حکمت متعالیه است.خلاصه مقاله
در طب به دنبال حفظ سلامت و برگرداندن فرد از وضعیت بیماری به سلامت هستیم اما اخلاق افزون بر اینها میتواند رشد ما را تأمین کند و ابتدا به جای تعریف اخلاق این انگاره را عرض کردم که نشان بدهم که وقتی شما اخلاق را فقط مشتی پند و پیمان میدانید، دیگر در مدارس علاقه ندارید به اخلاق بپردازید؛ چون پند و پیمان همه جای کشور قابل دسترس است. به این معنا اگر من مسائل اخلاقی را در گوشة زیستآدمی به نام خانواده دنبال کنم، مسائل خیلی تخصصی پیشمیآید و یک حوزة خاص میشود به نام اخلاق خانواده. در رشد اخلاقی بر اساس نظریات خیلی از روانشناسان مانند کلبرگ این حرف درست است که رشد اخلاقی با اخلاقورزی بیرونی شروع میشود اما اگر درونی نشود، دیگر اخلاق نمیشود بلکه یک فریب میشود. تحقیقات نشان داده است که اگر اخلاقی باشیم، بهرهوری، سود و مزیت رقابتی بالا میرود و اعتمادآفرینی بیشتر میشود اما اینها میتوانند انگیزههای بیرونی برای شروع اخلاق باشند. بنابراین، من بر اساس فرمایش بسیار حکیمانة شما تأکید میکنم که اخلاق بسیار مفید است اما این فواید اخلاق هستند و اهداف اخلاق نیستند و از مغالطه هدفپنداری فایده باید به ضرر خودمان دوری کنیم. اگر ما میبینیم که در جامعة دینی ما این معضلات وجود دارد، باید سؤال شما را خیلی جدی مطرح کنیم که چرا هست؟ اسلامی که توانست انسانهای اخلاقگریز و اخلاقستیز را پایبند به اخلاق کند و با اخلاق جهانگیر شود، چرا کمتر موفق شد در این چند سال جلو معضلات اخلاقی را بگیرد؟ جوابی که من میخواهم بدهم این است که اخلاق مشتی پند و پیمان نیست.خلاصه مقاله
سوتیترها ٭ اگر مدیران سازمانهای آموزشی، بهویژه مدارس، بخواهند در مؤسسهشان رشد اخلاقی رخ دهد، به ترتیب شش گام دارد: اصلاح انگارهها، دانشافزایی و شناخت دادن، ایجاد خود انگیختگی، مهارت رفتاری اخلاقی، باز مهندسی اخلاقی فرایندها و نظامهای حرفهای، و برخورد قانونی ٭ متأسفانه ما از اخلاق شناخت کاذبی داریم. بعضی از بیاخلاقیهای ما ناشی از این نیست که نمیخواهیم اخلاقی باشیم بلکه ناشی از این است که بلد نیستیم اخلاقی باشیم ٭ ما چون بلد نیستیم عزتنفس خود را حفظ کنیم، تکبر میورزیم ٭ مشاوره مهارت میخواهد و اگر مهارت مشاوره نداشته باشیم، در کار دیگران مداخله میکنیم که کاری غیراخلاقی است ٭ مدیر مدرسه، مربی تربیتی و معلم وظیفة مشاوره و راهنمایی دارند ٭ با مقررات غیراخلاقی نمیتوان اخلاق را حاکم کرد. طرحها، لوایح، مقررات و آییننامههایی که میخواهیم به کمک آنها اخلاق را حمایت کنیم، خودشان باید ممیزی اخلاقی شوند ٭ از مدیر انتظار میرود در سازمان خود، رشد اخلاقی را به گونهای تأمین کند که همکارانش بتوانند از واکنشهای هیجانی به واکنشهای هوشمندانه رو کنند که هم به نفع خودشان و هم به نفع سازمان است ٭ ٭ حلیم بود به معنای این نیست که هر چه بگویند بپذیرم و از حقوق خود صرفنظر کنم. هر سازمانی یک کشور است اگر مدیران سازمانهای آموزشی، بهویژه مدارس، بخواهند در مؤسسهشان رشد اخلاقی رخ دهد، به ترتیب شش گام دارد: اصلاح انگارهها، دانشافزایی و شناخت دادن، ایجاد خود انگیختگی، مهارت رفتاری اخلاقی، باز مهندسی اخلاقی فرایندها و نظامهای حرفهای، و برخورد قانونی شهروندان ایرانی به شدت به دو نوع دانش نیاز دارند: یکی سواد اخلاقی و دیگری سواد حقوقی آدمی که ظرفیت بالایی دارد، تحریکپذیریاش از عوامل محیطی کمتر میشود
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
دانلود
مقاله
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله
خلاصه مقاله
آیا به عنوان شیعه آن حضرت و مدیر برخوردار از دغدغههای اخلاقی،از مسایل اخلاقی حرفه خود فهرستی تهیه کردهایم؟آیا در ارزیابیهای مربوط به تصمیمهای خود و هیأت مدیره بر لوازم اخلاقی آنها تأکید داشتتهایم؟آیا در مواردی که معضلات اخلاقی تدبیرهایمان ما را به حل آنها برانگیخته است،به نهج البلاغه مراجع کردهایم تا بدانیم رهنمودهای قدسی آن امام بزرگوار چه بوده است؟ بدون تردید تجارب مدیران مؤمن و حرفهای کشور در مراجعه به سیره حضرت امیر المومنین علی(ع)برای کسب رهنمود در حل معضلات اخلاقی سازمانها منبع اطلاعاتی غنی است که در صورت تدوین و تحلیل روشمند به صورت دانش کاربردی(اخلاق حرفهای) قابل آموزش خواهد بود. این پیشنهاد را با پنج هزار مدیر حرفهای در میان گذاشتهایم تا ضمن استفاده از تجارب ارزشمند آنها پس از بررسی مقایسهای،برترین دانشجوی آموزههای اخلاقی نهج البلاغه در پایان سال امیر المومنین معرفی کرد.خلاصه مقاله
حدیث «عرفت الله بفسخ العزایم و حل العقود و نقض الهمم» منقول از امام علی (ع) راهی متمایز از براهین فلاسفه و متکلمان در موضوع خداشناسی در اختیار حق جویان قرار می دهد که همانا تکیه بر ربوبیت الهی و تدبیر امور از ناحیه آن ذات مقدس است. از این حدیث گزارش های مختلفی با اختلاف در عبارات در منابع متقدمان و متاخران – کتاب های شیخ صدوق – وجود دارد که بررسی اسناد این گزارش در مجموع صدور حدیث از معصوم (ع) را قریب به یقین می سازد. در این جستار به بررسی ارزش رجالی این حدیث می پردازیم تا با حصول اطمینان از صدور روایت، کنکاش در معانی و فقه الحدیث آن با عنایت بیشتری دنبال شود.خلاصه مقاله
گزارش تجربه گونه امیرمومنان علی(ع) از شناخت خدا به سست شدن عزیمت ها وگشوده شدن بسته ها راهی نو در خداشناسی است. مواجهه شارحان نهج البلاغه با این روایت، مساله تحقیق حاضر است. بررسی تطبیقی شروح نهج البلاغه مواضع اختلافی و اشتراکی آنان در فهم کلام امام علی(ع) را توصیف و تبیین می کند. آنان با سه رهیافت درون دینی، فلسفی و کلامی به تقریر و تحلیل شناخت خداوند به فسخ عزایم پرداخته اند. تفسیر روایت به شناخت از طریق معرفت نفس، حاصل رهیافت درون دینی است که بر اساس آن، تجربه حضور تدبیر الهی در خویشتن به دست می آید.این رهیافت مبتنی بر برخی از آیات قرآن وروایات معصومین (ع) است که عده ای از شارحان بدان استناد جسته اند. رهیافت فلسفی مفاد روایت را به برهان وجوب و امکان تحویل می دهد و رویکرد کلامی، آن را به برهان حدوث برمی گرداند. شارحان نهج البلاغه در بیان مدلول طریق فسخ عزایم نیز اختلاف دارند. اثبات صانع، اثبات تدبیرالهی، قدرت الهی و یکتایی خداوند، نتیجه این طریق دانسته شده است.خلاصه مقاله
راه شناخت خداوند از طریق فسخ عزیمت راهی است متمایز از دیگر راههای شناخت خدا که در کلام علی(ع) گزارش شده است. در این دلیل شکسته شدن تصمیمها دال بر شناخت پروردگار است. این روایت تحلیلهای مختلفی دارد؛ ازجمله تحلیلهای درونمتنی (مبتنی بر آیات و روایات)، کلامی و فلسفی که همگی مبتنی بر براهین رایج خداشناسی است. ساز و برگ ما در تحلیل این روایت مبتنی بر تجربه قدسی افراد از فسخ عزائم است که مبنای آن نوع مواجهه فاعل شناسا با این تجربه است. در تجربه قدسی حوادث خرد و کلان، آفاقی و انفسی همه حکایت از امر قدسی میکنند، معنا دارند و معنایشان در هویت «از اویی» است. عرفت الله بفسخ العزائم را میتوان دعوت به چنین تجربهای از روزمرهترین و در دسترسترین حوادث دانست. حاصل این تجربه شناختی است ثانوی و اشتدادی که سالک را در هر مرحله از شناخت به شناختی برتر میرساند.خلاصه مقاله
کمت هفتاد و سه نهچجاتبلاغه به یکی از شرایط مهم آمام در مفهوم عام کلمه 0 میپردازد و آن تقدّم تعلیم خویش بر تعلیم دیگران است. پایبندی به این اصل احد فرامرز قراملگی سیب میشود در هدایت و راهنمایی دیگران پیش از تعلیم گفتاری به وسیلة کردار ۳ و سیره عملی اقدام کنیم. کسی که بتواند در تربیت خویش کامیاب شود. پر ارجتر است از کسی که به تعلیم دیگرآان میپردازد. مفاد این حکمت را در رهیافتهای مختلف سیاسی. تعلیم و تربیت و علم اخلاق میتوان تحلیل کرد. در تحلیل علم اخلاق نشان داده میشود. بنیان آن بر اصل مسبوقیت و مصبوغیت رفتار ارتباطی بین شخصی بر رقتار ارتباطی برون شخصی است. مفاد این حکمت در رهیافت علم اخلاق سازوکار آموزش موثر اخلاق را تشان میدهد. شرط اثربخشی آموزشی اخلاق تهذیب خویش است تا فرد بتواند به وسیلة رفتار نیکوء افراد را آموزش دهد.
برای مشاهده مقاله روی لینک زیر کلیک کنید ...
لینک سایت مجله